افسردگی و سلامت جسمی

عموماً، افسردگی به عنوان یک اختلال خُلقی در مغز شناخته می‌شود درحالیکه، افسردگی یک اختلال در کل بدن است. به عنوان مثال، بی‌حالی یکی از نشانه‌های افسردگی است که میل به حرکت کردن را در افراد از بین می‌برد. اما ارتباط بین افسردگی و بدن انسان چیزی بیشتر از مسائل روانشناختی‌ست. افسردگی بر متابولیسم بدن اثر گذاشته و انرژی ذهنی و فیزیکی را محدود می‌کند. افسردگی تقریباً بر تمام سیستم‌های بدن تاثیر منفی می‌گذارد. افسردگی خواب را مختل می‌کند، اشتها را تحت تاثیر قرار می‌دهد، درک حس درد را تغییر می‌دهد و باعث تضعیف ایمنی در بدن می‌شود. علاوه‌براین، تفکر و دیدگاه شما را نسبت به مسائل منفی می‌کند به طوریکه نمی‌توانید آیندة روشنی را برای خود متصور شوید. افسردگی تا این حد یک اختلال در کل بدن است که طبق گفتة بسیاری از پزشکان، بیماران مبتلا به افسردگی با احساس درد مزمن و خستگی به آنها مراجعه می‌کنند.

در این مقاله

-چرا افسردگی باعث بروز حس بی‌حالی در من می‌شود؟

-آیا افسردگی باعث آسیب مغزی می‌شود؟

-آیا افسردگی می‌تواند بر درد تاثیر بگذارد؟

-سیستم ایمنی بدن چه نقشی در افسردگی دارد؟

-تاثیر افسردگی بر وزن بدن چگونه است؟

-نقش قلب در بروز افسردگی چیست؟

چرا افسردگی باعث بروز حس بی‌حالی در من می‌شود؟

در اکثر افراد مبتلا به افسردگی، خستگی یک علامت برجسته است. درواقع، خستگی از اولین علائمی است که در افسردگی بروز می‌کند و در میان آخرین علائمی قرار دارد که پس از درمان افسردگی ناپدید می‌شوند. خستگی موجب تحریک‌پذیری افراد، ناتوانی در تمرکز و به طور کلی بی‌علاقگی به انجام هرفعالیّتی می‌شود. خستگی همچنین باعث کندی و تنبلی افراد می‌شود و انرژی آنها با خواب بازیابی نمی‌شود.

تصور می‌شود که کمبود انرژی، حداقل تا حدی، یک واکنش نسبت به التهاب باشد. بسیاری از علائم افسردگی مشابه رفتارهایی است که حیوانات آلوده به میکروب در طبیعت انجام می‌دهند. فعالیّت این حیوانات کمتر می‌شود، از حیوانات دیگر کناره‌گیری می‌کنند و نسبت به مواد غذایی خوش طعم واکنش کمتری نشان می‌دهند. این دسته از واکنش‌ها به عنوان رفتار بیماری شناخته شده و منشأ آنها عامل عفونت نیست بلکه، توسط پاسخ ایمنی ناشی از تهدید عفونت ایجاد می‌شود. این واکنش‌ها توسط سیتوکین‌ها، یعنی ترکیبات سیگنال دهندة کلیدی سیستم ایمنی که زمینه التهاب را فراهم می‌کند، هدایت می‌شوند.

آیا افسردگی باعث آسیب مغزی می‌شود؟

هرچقدر یک دورة افسردگی طولانی‌تر باشد، احتمال عود افسردگی بیشتر است. این امر به این علت است که افسردگی مغز را به گونه‌ای تغییر می‌دهد که اکنون قابل درک است. استرس مداوم که باعث افسردگی می‌شود، زنجیره‌ای از هورمون‌های مرتبط با کوچک شدن هیپوکامپ، یعنی بخشی از مغز که برای ذخیره و بازیابی خاطرات ضروری‌ست، را آزاد می‌کند. چنین تاثیری به دلیل مشکلات در حافظه است که معمولاً افراد مبتلا به افسردگی تجربه می‌کنند.

هنوز مشخص نیست که آیا درمان با داروهای ضد افسردگی کنونی موجب بازیابی اندازة هیپوکامپ می‌شود یا خیر. تغییرات شناختی دیگری نیز به دلیل افسردگی درمان نشده وجود دارد از جمله، سوگیری مداوم حافظه برای یادآوری اطلاعات رمزگذاری شدة منفی، که خود یکی دیگر از نشانه‌های افسردگی است.

افسردگی درمان نشده همچنین فعالیّت موادی که به تنظیم میتوکندری، یعنی کارخانة انرژی تمام سلول‌ها، کمک می‌کنند را تغییر می‌دهد؛ از آنجاییکه این اندام از نظر متابولیکی بسیار فعال است در نتیجه، این مواد برای عملکرد مغز بسیار مهم هستند. از طریق این مکانسیم و سایر مکانیسم‌ها، افسردگی درمان‌نشده یا مزمن می‌تواند موجب کاهش عملکرد شناختی یا زوال عقل شود. امروزه، بیش از پیش، افسردگی به عنوان یک بیماری نورودژنراتیو (زوال عصبی) محسوب می‌شود.

آیا افسردگی می‌تواند بر میزان درد تاثیر بگذارد؟

آمارها نشان می‌دهند که میلیون نفر از مردم آمریکا- و همچنین 20 درصد از مردم جهان- از دردهای مزمن، به ویژه کمر درد رنج می‌برند. درد مزمن استرس قابل توجهی به بدن وارد می‌کند که خود می‌تواند موجب افسردگی ‌شود. مطالعات نشان می‌دهند که افسردگی باعث ایجاد تغییراتی در شبکة نواحی مغزی درگیر در پردازش درد فیزیکی از جمله، قشر مغز و مراکز تحتانی مغز می‌شود. به نظر می‌رسد که فعالیّت شبکة درد در افسردگی بیش از اندازه است و میزان فعالیّت دیده شده در اسکن مغز، با شدّت افسردگی تجربه شده توسط افراد مرتبط است.

محققان دریافتند با تاثیر داروهای ضدافسردگی بر افسردگی، فعالیّت مسیرهای درد تا حد زیادی کاهش می‌یابد. موضوعی که پزشکان هنوز به آن پی‌نبرده‌اند این است که چرا برخی از بیماران از این درد به عنوان درد روانی و برخی دیگر به عنوان درد جسمی شکایت می‌کنند.

سیستم ایمنی چه نقشی در افسردگی ایفا می‌کنند؟

در حال حاضر تصور می‌شود که سیستم ایمنی عامل مهمی در افسردگی است زیرا، بر طبق یافته‌های پزشکان، کانال‌های ارتباطی بسیاری بین سیستم ایمنی و سیستم عصبی وجود دارد. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهند افسردگی می‌تواند ناشی از التهاب در هر نقطه از بدن باشد. یکی از اثرات متعدد استرس که اغلب عامل بروز افسردگی است، افزایش سطح سیتوکین‌ها در بدن است.

سیتوکین‌ها یکی از مواد علامت دهندة ایمنی هستند که در صورت وجود خطری برای سلول‌ها، مثل احتمال بروز عفونت، آزاد می‌شوند. آنها التهاب را به عنوان راهی برای تحریک محیط سلول برای مواجهه با عوامل خارجی ایجاد می‌کنند. محققان مدت‌هاست می‌دانند که سطح عوامل التهابی در بیماران مبتلا به افسردگی افزایش می‌یابد. آنها اکنون می‌دانند چنین عوامل پیش‌التهابی می‌توانند به سد موسوم به سد خونی مغزی نفوذ کنند و نحوة عملکرد مغز را تغییر دهند. آنها باعث بروز بسیاری از رفتارهای مشخصة افسردگی ازجمله، کاهش میزان انرژی و فعالیّت، به حداقل رساندن ارتباطات اجتماعی و کاهش احساسات لذت‌بخش می‌شوند. همچنین براساس شواهد موجود، آنها ارتباطات عصبی بین بخش‌هایی از مغز که برای پردازش محرک‌های احساسی ضروری هستند را تضعیف می‌کنند.

تاثیر افسردگی بر وزن بدن چگونه است؟

افسردگی تاثیرات عمیقی بر متابولیسم بدن دارد. افزایش سطح هورمون‌های استرس مرتبط با افسردگی، در بین اثرات متعدد خود، تاثیر مستقیمی بر متابولیسم گلوکز در بدن دارد. تاثیر نهایی آن، افزایش مقاومت نسبت به انسولین است که منجر به تجمع چربی شکم می‌شود. افسردگی نه تنها خطر ابتلا به دیابت را افزایش می‌دهد، بلکه به شکل مستقل باعث افزایش وزن نیز می‌شود. علاوه‌براین، افسردگی انگیزة انجام هرگونه فعالیّتی را از بین می‌برد در نتیجه، افراد مبتلا به افسردگی ورزش کمتری انجام می‌دهند که خود این امر یکی دیگر از عوامل افزایش وزن است. افزایش چربی شکم عامل دیگری است که به دلیل آن افراد مبتلا به افسردگی مستعد ابتلا به بیماری قلبی می‌شوند.

نقش قلب در بروز افسردگی چیست؟

از دیرباز بیماری قلبی با افسردگی عمده هم به عنوان علّت و هم به عنوان معلول در ارتباط بوده است. احساس افسردگی بعد از بروز سکتة قلبی در افراد شایع است. با این وجود، افسردگی خود یک عامل خطر مستقل برای بیماری قلبی است. پزشکان و محققان چندین مسیر بیولوژیکی که ممکن است از طریق آنها افسردگی باعث بروز مشکل قلبی شود، را شناسایی کردند. در بدن افراد مبتلا به افسردگی سطح بالایی از مواد التهابی وجود دارد که نقش مستقیمی در ایجاد بیماری‌‌های قلبی دارند.

آنها همچنین باعث بروز تغییرات در پلاکت‌های خون-سلول‌هایی در خون که برای مکانیسم لخته ضروری هستند-می‌شوند. ارتباط احتمالی دیگر بین افسردگی و بیماری قلبی، اختلال در تنظیم سیستم عصبی خودکار(ANS) است. واکنش استرس تغییر یافتة رایج در افسردگی موجب مختل شدن ANS می‌شود که خود کنترل بسیاری از جنبه‌های عملکردی قلب را برعهده دارد. یکی از این اثرات افزایش احتمالی آریتمی قلبی است.

هورمون‌های مرتبط با استرس که اثرات مخربی بر مغز دارند، از راه‌های دیگری مانند تغییر متابولیسم گلوکز در سلول‌های قلب نیازمند انرژی، بر عملکرد قلب تاثیر می‌گذارند. مطالعة اخیر بر روی نزدیک به 150000 نفر در 21 کشور نشان داد، نرخ بیماری‌های قلبی-عروقی و مرگ و میر در افراد با چهار علامت افسردگی یا بیشتر، در مقایسه با افراد بدون علائم افسردگی، 20 درصد بیشتر است. میزان درصد این خطر در تمام کشورها به همین میزان است اما، در مناطق شهری دو برابر بیشتر از مناطق روستایی و در مردان دو برابر بیشتر از زنان است.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *