حل مشکل خیانت شریک عاطفی: حفظ رابطه زناشویی به صورت فردی، حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی و بسامد رابطه جنسی دو نفره

چکیده

انسان ها از راهبردهای متفاوتی استفاده می کنند تا مشکلات سازگاری مربوط به خیانت در یک رابطه عاطفی طولانی مدت را حل کنند.ما رابطه بین سه استراتژی که در این زمینه کاربرد دارند را مورد بررسی قرار دادیم: حفظ رابطه زناشویی به صورت فردی، حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی (یعنی حفظ رابطه زناشویی با استفاده از کمک افراد دیگر) و بسامد رابطه جنسی دو نفره. شرکت کنندگان (378 نفر، که 176 نفرشان زن بودند) که درگیر یک رابطه جنسی دو طرفه بودند، گزارش دادن که هرچند وقت یکبار (1) برای حفظ رابطه زناشویی خود به صورت فردی تلاش کرده اند، (2) خواهان تلاش ائتلافی برای حفظ رابطه زناشویی خود بوده اند و (3) رابطه جنسی با شریک جنسی خود داشته اند. نتایج حاکی از آن اند که تلاش فردی در زنان و تلاش ائتلافی در مردان برای حفظ رابطه زناشویی با تعداد رابطه جنسی رابطهه مثبت دارد. مباحثه این مقاله، محدودیت های این پژوهش را متذکر می شود و به تنوع راهبردهایی اشاره دارد که انسان ها برای حل مشکلات سازگاری مربوط به خیانت شریک خود، از آنها استفاده می کنند.

مقدمه

خیانت به رابطه عاشقانه طولانی مدت، هم برای زنان و هم برای مردان مشکلاتی به وجود می آورد. خیانت میتواند خطر ابتلا به بیماری های مقاربتی را افزایش دهد، معمولا موجب فرسودگی روانی می شود (مثلا افسردگی، اضطراب؛ Cano & O’Leary 2000) و علت اصلی فروپاشی روابط است (Allen & Atkins 2012). با توجه به مشکلاتی که خیانت به بار می آورد، افراد از راهبردهای متنوعی استفاده می کنند تا خطر خیانت شریک خود را کاهش دهند، من جمله حفظ رابطه زناشویی به صورت فردی (Buss, 1988; Buss & Shackelford, 1997)، حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی (یعنی حفظ رابطه زناشویی با استفاده از کمک افراد دیگر، Pham, Barbaro, &Shackelford, 2015) و رابطه جنسی دو نفره (Shackelford, Goetz,Guta, & Schmitt, 2006).

زنان و مردن، با خیانت شریک خود، به ویژه متحمل هزینه های جنسی می شوند. مردی که همسرش از نظر جنسی خیانت کار است، در این خطر به سر می برد که همسرش فاحشه باشد –ییعنی این مرد به صورت ناخواسته روی فرزند مرد دیگری سرمایه گذاری کند (Buss & Shakleford 1997). زنی که همسرش از لحاظ عاطفی به او خیانت می کند، در خطر از دست دادن منابعِ مشروطِ شریک خود است و این منابع به زن دیگری اختصاص پیدا خواهند کرد (Schutzwohl & Koch 2004). به تدریج، هزینه ای که خیانت به شریک، به صورت اختصاصی به مسائل جنسی وارد می کند، باعث ایجاد رفتارهایی برای حفظ همسر بدون احتساب رابطه جنسی می شود و این مسئله با ترجیح دادن جنس مخالف در ارتباط است (Buss 1998: Buss & Shakleford 1997). به عنوان مثال هنگامی که زنان روی افزایش ارزش های تناسلی خود تمرکز می کنند، مردان از خود منابع و حمایت نشان می دهند (Buss 1998T، Salkicevic, Stanic & Grabovac 2014).

یکی از استراتژی های که هر دو جنس از آن برای حفظ رابطه زناشویی خود استفاده می کنند، حفظ رابطه زناشویی به صورت فردی است. باس (1988)، «فهرست رفتارهای حفاظت از رابطه زناشویی» را گسترش داد تا رفتارهای حفاظت از رابطه زناشویی به صورت فردی را مورد ارزیابی قرار دهد، این رفتارهای حفاظتی در کنار 19 تاکتیک به همراه هشیاری درباره اینکه شریک عاطفی چه هنگام نسبت به رقبا خشونت نشان می دهد، مورد ارزیابی قرار گرفتند. تقریبا همه آیتم های «فهرست رفتارهای حفاظت از رابطه زناشویی» (102 تا از 104تا) رفتاهاریی در سطح فردی هستند یا رفتارهایی هستند که به تنهایی انجام می شوند. در اجرای تاکتیک های حفاظت از رابطه زناشویی، تفاوت های جنسیتی وجود دارد. مثلا زنان بیشتر از مردان از تاکتیک ارتقاء ظاهری استفاده می کنند (مثلا جذاب کردن خود برای شریکشان)، چراکه مردان بیشتر از زنان به جذابیت شریک خود اهمیت می دهند (Pfluger, Oberzaucher, Katina, Holzleiner, & Grammer,2012). مردها بیش تر از زنان از خشونت مستقیم علیه رقبای خود استفاده می کنند چراکه زنان بیش تر از مردان به حمایت فیزیکی اهمیت می دهند (Buss, 1989; Buss & Barnes, 1986).

افراد همچنین با استفاده از کمک دیگران اقدام به حفظ رابطه زناشویی خود می کنند. آنها از حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی به عنوان یک راهبرد برای کاهش خطر خیانت شریک خود استفاده ی کنند (Pha, و همکاران 2015). دو آیتم در «فهرست رفتارهای حفاطت از رابطه زناشویی» (مثلا «آیا دوستانم، شریک من را بررسی کرده اند») نشان می دهند که افراد برای حفاطت از رابطه زناشویی خود از دیگران کمک می گیرند (Pham و همکاران 2015، Stafford & CANATY 1991) و اینکه دوستان در نگه داری این روابط نقش مهمی ایفا می کنند. «فهرست رفتارهای حفاظت از رابطه زناشویی به صورت ادتلافی» وقوع رفتارهای ائتلافی برای حفاظت از رابطه زناشویی را در 7 تاکتیک مورد ارزیابی قرار می دهد: فریبکاری (یعنی یک دوست، فرد درگیر در رابطه را با رضایت دادن به خیانت یا تظاهر به علاقه مندی به این موضوع، فریب دهد)، تحسین (یعنی یک دوست، به فرد درگیر در رابطه یا دیگران چیزهای مثبتی می گوید و در نتیجه میزان مطلوبیت رابطه عاشقانه را افزایش می دهد)، هشیاری (یعنی یک دوست مراقب رفتارهای فرد درگیر در رابطه است)، معالجه (یعنی یک دوست با حل کردن مشکلات رابطه و گوش کردن به نگرانی های فرد درگیر در رابطه باعث قوت بخشیدن به رابطه عاشقانه شود)، هدایا (یعنی یک دوست اطلاعاتی درباره هدایایی که فرد درگیر در رابطه دوست دارد دریافت کند، داشته باشد)، اختصاص دادن زمان (یک دوست با فرد درگیر در رابطه وقت بگذراند) و خشونت (یک دوست نسبت به رقبای بالقوه خشونت نشان دهد). فَم و همکارانش دریافتند که حفاظت از رابطه زناشویی به صورت ائتلافی، همبستگی مثبتی با حفاظت از رابطه زناشویی به صورت انفرادی دارد، همچنین افراد برای حافظت از رابطه زناشویی خود به صورت ائتلافی بیشتر از دوستان مرد خود کمک می گیرند تا دوستان زن.

سومین راهبرد حفظ رابطه زناشویی، رابطه جنسی دو نفره است. هم زنان و هم مردان از رابطه جنسی مکرر استفاده می کنند تا رضایت جنسی شریکشان را افزایش دهند (Greeley, 1991; Laumann, Gagnon,Michael, & Michaels, 1994) و در نتیجه موجب افزایش تعهد شریکشان به رابطه شوند (Sprecher, 2002). رابطه جنسی دو نفره ممن است به عنوان عاملی مانند حفاطت مستقیم عمل کند –مجموعه ای از تاکتیک های حفاظت فردی از رابطه زناشویی که شامل دسته بندی حفاطت مستقیم در «فهارست رفتارهای حفاطت از رابطه زناشویی» می شود ((Buss, 1988; Buss & Shackelford, 1997; Leivers, Rhodes, & Simmons, 2014)). هنگام برقراری رابطه جنسی، افراد وقت شریک خود را انحصارا به خود اختصاص می دهند، آنها را پوشش می دهند و از محل حضور آنها آگاهی دارند. برای مردان، رابطه جنسی مکرر به عنوان عمالی چون رقابت اسپرمی نیز عمل می کند. رقابت اسپرمی زمانی اتفاق می افتد که یک زن در مدت کوتاهی با دو یا چند مرد رابطه جنسی برقرار کند و در نتیجه اسپرم مردان مختلفی وارد دستگاه تناسلی او شوند و بین این اسپرم ها برای باور کردن تخمک رقابت صورت می گیردShackelford & LeBlanc,2001;) Shackelford, Pound, & Goetz, 2005). مردها به صورت مکرر وارد رابطه جنسی می شوند تا تعداد اسپرم های مقاوم خود را در دستگاه تناسلی شریکشان افزایش دهند و بنابراین این امکان را بالا ببرند که به جای اسپرم رقیبشان، اسپرم آنها تخمک را بارور کند (Baker & Bellis, 1993; Pham et al., 2014; Shackelford & Goetz,2006; Simmons, Firman, Rhodes, & Peters, 2004).

پژوهش های محدودی به رابطه بین حفاطت فردی از رابطه زناشویی، حفاظت ائتلافی از رابطه زناشویی و رابطه جنسی دو نفره مکرر، پرداخته اند. برای مردان، رابطه جنسی مکرر با شریکشان و حفاظت فردی از رابطه زناشویی همبستگی مثبت دارند (Shackelford و همکاران 2006)، همچنین رفتارهای ائتلافی زان و مردان برای حفاظت از رابطه زناشویی با رفتارهای فردی برای حفاظت از این رابطه، همبستگی مثبت دارد (Pham و همکاران 2015). هردو تحقیق حاکی از آن اند که افراد برای حل مشکلات سازگاری مربوط به خیانت شریکشان، به صورت همزمان از راهبردهای مختلفی استفاده می کنند. اما تحقیقات هنوز دو مسئله زیر را مورد بررسی قرار نداده اند:

  • رابطه بین رابطه جنسی مکرر و رفتارهای فردی برای حفظ رابطه زناشویی در زنان
  • رابطه بین رفتارهای ائتلافی برای حفظ رابطه زناشویی و رابطه جنسیی مکرر، برای هر دو جنس

پژوهش حاضر

تحقیق حاضر رابطه بین سه راهبرد از راهبردهای حفاظت از رابطه زناشویی را مورد بررسی قرار می دهد، حفاظت قردی از رابطه زناشویی، حفاظت ائتلافی از رابطه زناشویی و رابطه جنسی مکرر، تا مشخص کند که آیا از این سه راهبرد برای حل مشکلات سازگاری مرتبط با خیانت شریک عاطفی، به صورت همزمان استفاده می شود یا خیر. ما یافته های شکلفورد و گوتزه (2006) را به نمونه زنانه بسط دادیم و فرض کردیم که زنانی که بیشتر از رفتارهای فردی برای حفظ رابطه زناشویی استفاده می کنند، رابطه جنسی بیشتری نیز برقرار می کنند (فرضیه 1)، چراکه زنان بیش تر از مردان از تکنیک حفظ رابطه زناشویی با استفاده از ارتقاء جذابیت ظاهری و جنسی (مثلا «از تن دادن و رضایت به رابطه جنسی استفاده می کنم تا شریکم را نزدیک خود نگه دارم») و القای حسادت (مثلا «با زن (مرد) دیگری در میهمانی حرف می زنم تا شریکم حسادت کند») استفاده می کنند (Buss, 1988; Buss & Shackelford, 1997)؛ فرضیه ما این بود که استفاده زنان از این فنون، به خصوصز موجب همبستگی مثبت با عملکرد آنها در رابطه جنسی با شریکشان می شود. همچنین برای تکمیل گزارش، همبستگی های میان رابطه جنسی دو نفره مکرر و 16 تکنیک باقی مانده برای حفاظت فردی از رابطه زناشویی را محاسبه کردیم.

گرچه این پژوهش ثابت می کند که افراد برای مواجه با مشکلات خیانت شریکان، به صورت همزمان از راهبردهای متفاوتی استفاده می کنند اما استفاده هم زمان از حفاظت ائتلافی از رابطه زناشویی و رابطه جنسی مکرر هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است (Pham و همکاران 2015، Shackelford و همکاران 2006). از آنجایی که این پژوهش در این مسئله چه کسی درخواست حفاظت ائتلافی از رابطه زناشویی را مطرح می کند، تمایز جنسیتی را در نظر گرفته است (Pham و همکاران 2015)، برای زنان و مردان فرضیه های جدا قرار داده ایم. فرض کرده ایم که مردان (فرضیه 2) و زنانی (فرضیه 3) که بیشتر درخواست حفاظت ائتلافی از رابطه زناشویشان را داشته باشند، تعداد رابطه جنسی بالاتری نیز دارند. از آنجایی که افرادی که رابطه جنسی دو نفره دارند، التزاما رفتارهای حفاظتی مستقیم نیز دارند ( یعنی تاکتیک های انحصاری کردن وقت، پوشش دادن جفت خود و هشیاری؛ Buss 1988 و Buss & Shackelford 1997)، بنابراین ما عملکرد حفاظت مستقیم را از لحاظ آماری کنترل کردیم تا احتمال این مسئله را برآورد کنیم که رابطه جنسی فقط نوعی دیگر از رفتار حفاظت مستقیم است (به Leivers و همکاران 2014 مراجعه کنید).

روش

شرکت کنندگان

ما از اطلاعات فَم و همکارانش (2015) استفاده کردیم. تعداد 387 نفر (176 نفر زن) را با تعهد رابطه جنسی با جنس مخالف در مدت زمان حداقل یک سال، از طریق(MTurk) سایت آمازون استخدام کردیم. MTurk بازاری اینترنتی است که امکان ارتباط و همکاری کارفرمایان با نیروی انسانی را فراهم می کند. میانگین سنی شرکت کنندگان 32.1 سال بود (SD=9.1) و میانگین طول رابطه 66.0 ماه (SD= 88.5) بود. شرکت کنندگان تعامل با دو دوستی (یک زن و یک مرد) را ثبت کردند که خودشان آنها را دوستان خوبی می دانستند و حداقل به مدت یکسال بود همدیگر را می شناختند. میانگین طول رابطه دوستانه با دوستان مذکر 88.7 (SD=90.2) و با دوستان مونث 76.6 ماه (SD=89.6) بود. ما از فیلترهای MTurk که Peer, Vosgerau و Acquisit (2013) پیشنهاد دادند، استفاده کردیم. شرکت کنندگان تنها در صورتی می توانند در این پژوهش شرکت کنند که حداقل 95% از 500 کاری که در MTurk به آنها سپرده شده است را با موفقیت به اتمام رسانده باشند.

مواد مورد استفاده در این پژوهش

شرکت کنندگان می بایست به یک زن و یک مرد دگرجنس خواه را در نظر بگیرند که حداقل به مدت یکسال اورا می شناسند و او را دوست خوبی می دانند. شرکت کنندگان پرسشنامه 44 آیتمی «فهرست رفتارهای ائتلافی برای حفظ رابطه زناشویی» (Pham و همکاران 2015) را دوبار پر کردند (یعنی هربار برای یکی از دوستانشان)، از مقیاس 4 نمره ای (0=هرگز، 1=به ندرت، 2=گاهی اوقات، 3=اغلب) استفاده شد تا این موضوع مورد ارزیابی قرار گیرد که آنها طی سال گذشته چندبار از دوستان خود درخواست کرده اند هر یک از رفتارهای مشخص شده را انجام دهند. شرکت کنندگان پرسشنامه «فهرست رفتارهای مناسب برای حفظ رابطه زناشویی» کوتاه شده (Buss, Shackelford, & McKibbin, 2008) را با استفاده از مقیاس چهار نمره ای (0=هرگز، 1=به ندرت، 2=گاهی اوقات، 3=اغلب) پر کردند تا مشخص شود که آنها طی سال گذشته چند وقت یکبار از 38 رفتار انفرادی برای حفظ رابطه زناشویی استفاده کردند. همچنین برای ارزیابی بسامد رابطه جنسی، شرکت کنندگان مشخص کردند که در طول یک هفته عادی چندبار رابطه جنسی برقرار می کنند.

فرآیند

شرکت کنندگان آینده نگر و مناسب، تبلیغاتی را به منظور مطالعه فهرست مشاغل MTurk مشاهده کردند. به کسانی که علاقه کند بودند و همچنین شایستگی داشتند، پل ارتباطی برای رضایت نامه داده شد. کسانی که رضایت نامه را به صورت الکترونیکی امضا کردند، به پرسشنامه دسترسی پیدا کردند. کسانی که رضایت نامه را امضا نکردند از پژوهش کنار رفتند. به شرکت کنندگانی که در پژوهش شرکت داشتند 4.00 دلار پرداخت شد.

جدول 1. آمار توصیفی متغیرهای پژوهش

تاکتیک های حفظ رابطه زناشویی شرکت کنندگان مذکر شرکت کنندگان مونث
میانگین SD میانگین SD
CMR: دوستان مذکر

هدایا

مداوا

انحصاری کردن وقت

هشیاری

تحسین

فریبکاری

خشونت

CMR: دوستان مونث

هدایا

مداوا

انحصاری کردن وقت

هشیاری

تحسین

فریبکاری

خشونت

حفظ رابطه زناشویی به صورت فردی

هشیاری

پوشش جفت خود

انحصاری کردن وقت

القای حسادت

تنبیه رفتارهای خیانت آمیز

فریبکاری عاطفی

اقدام به فریب کاری

تحقیر رقبا

نشان دادن منابع

انگیزش جنسی

ارتقاء ظاهری

عشق و اهمیت

تمکین و تحقیر

نشانه های کلامی مالکیت

نشانه های فیزیکی مالکیت

آرایش تملک گرا

تحقیر شریک

رفتارهای جنسیتی

خشونت علیه رقبا

بسامد رابطه جنسی دو نفره

جدول 2. همبستگی سطح صفر بین انجام رفتارهای انفرادی برای حفظ رابطه زناشویی در زنان و بسامد رابطه جنسی.

فنون حفظ رابطه همسری r
هشیاری

القای حسادت

ارتقاء ظاهری

پوشش شریک خود

انحصاری کردن وقت

تنبیه رفتارهای خیانت آمیز شریک

فریب کاری عاطفی

اقدام به فریب کاری

تحقیر رقبا

نشان دادن منابع

انگیزش جنسی

عشق و اهمیت

تمکین و تحقیر

نشانه های کلامی مالکیت

نشانه های فیزیکی مالکیت

آرایش تملک گرا

تحقیر شریک

رفتارهای جنسیتی

خشونت علیه رقبا

N= 141 زن.

r= ضریب همبستگی

= آلفای کرونباخ

جدول 3. آنالیز رگراسیون چندگانه، روابط بین درخواست مردان برای انجام فنون ائتلافی به منظور حفظ رابطه زناشویی (CMR) که نشان دهنده بسامد رابطه جنسی است را بررسی می کند و حفاظت مستقیم مردان به صورت انفرادی را نیز از لحاظ آماری تحت کنترل دارد.

فنون CMR دوستان مذکر دوستان مونث
t t
فریب کاری

انحصاری کردن

هشیاری

هدایا

مداوا

تحسین

خشونت

N= 172

= ضریب استاندارد بتا

t= آماره آزمون مرتبط با بتا

= آلفای کرونباخ

جدول 4. آنالیز رگراسیون چندگانه، روابط بین درخواست زنان برای انجام فنون ائتلافی به منظور حفظ رابطه زناشویی (CMR) که نشان دهنده بسامد رابطه جنسی است را بررسی می کند و حفاظت مستقیم زنان به صورت انفرادی را نیز از لحاظ آماری تحت کنترل دارد.

فنون CMR دوستان مذکر دوستان مونث
t t
فریب کاری

انحصاری کردن

هشیاری

هدایا

مداوا

تحسین

خشونت

N= 146 زن

= ضریب استاندارد بتا

t= آماره آزمون مرتبط با بتا

= آلفای کرونباخ

نتایج

حفظ رابطه زناشویی به صورت انفرادی و بسامد رابطه جنسی

آمار توصیفی در جدول 1 نشان داده شده است. در صورت نیاز همبستگی های سطح صفر میان همه متغیرهای مورد مطالعه در دسترس است. همبستگی سطح صفر را محاسبه کردیم تا رابطه بین تاکتیک های انفرادی زنان در حفظ رابطه زناشویی و بسامد رابطه جنسی را ارزیابی کنیم. با پیروی از باس و همکاران (2008)، 19 فن حفظ رابطه زناشویی را به عنوان متغیر، از پاسخ هایی که به پرشنامه «فهرست رفتارهایی برای حفظ رابطه زناشویی» داده شده بود، استخراج کردیم. ما برای هر تاکتیک حفظ رابطه زناشویی با گزارش زنان از رابطه جنسی میزان همبستگی را مشخص کردیم (جدول 2 را مشاهده کنید). یافته ها با پشتیبانی از فرضیه 1 حاکی از آن بودند که زنانی که از رفتارهای انفرادی –ارتقاء ظاهری، القای حسادت و انگیزش جنسی- برای حفظ رابطه زناشویی استفاده می کنند، رابطه جنسی بیشتری نیز برقرار می کنند. زنانی که رابطه جنسی بیشتری دارند بیشتر از فریبکاری عاطفی، انحصاری کردن زمان، تنبیه جفت خود در صورت خیانت، تشریح عشق و اهمیت، تمکین و تحقیر، نشانه های کلامی مالکیت، رفتارهای جنسی و خشونت علیه رقبا استفاده می کنند.

حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی و بسامد رابطه جنسی

شرکت کنندگان برای دوستان مونث و مذکر خود، گزارش هایی درباره فهرست رفتارهای ائتلافی برای حفظ رابطه زناشویی تهیه کردند. با پیروی از فَم و همکارانش، با استفاده از پاسخ شرکت کنندگان به پرسشنامه «فهرست رفتارهای ائتلافی برای حفظ رابطه زناشویی»، هفت تاکتیک حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی را استخراج کردیم. برای مشخص کردن روابط خاص میانِ درخواست مردان به انجام رفتارهای ائتلافی برای حفظ رابطه زناشویی و بسامد رابطه جنسی، از تحلیل رگراسیون چندگانه برای درخواست مردان به انجام رفتارهای ائتلافی برای حفظ رابطه زناشویی استفاده کردیم (به صورت جداگانه برای دوستان مذکر و مونث آنها). در همه تحلیل های رگراسیون چندگانه، با استفاده از ورود به ترکیب حفاظت مستقیم، رفتارهای حفاظت مستقیم را از لحاظ آماری کنترل کردیم. این رفتارها از نمره های تاکتیک های پوشش شریک، هشیاری و انحصاری کردن وقت به دست آمده اند (به Buss 1989، Buss و همکاران 2008، Shackelford و همکاران 2006 مراجعه کنید). هریک از تاکتیک های ائتلافی حفظ رابطه زناشویی به صورت جداگانه وارد پژوهش شدند تا بسامد رابطه جنسی را هنگام استفاده از رفتارهای ائتلافی برای مردان و زنان، پیش بینی کنند. مردانی که از دوستان مذکر خود درخواست همکاری می کنند تا رابطه زناشویی خود را حفظ کنند، رابطه جنسی بیشتری دارند و این مسئله از فرضیه 2 تصدیق می کند. به ویژه مردانی که غالبا از دوستان مذکر خود تقاضای فریب کاری، هشیاری، انحصار وقت، مداوا و خشونت دارند، بسامد رابطه جنسی شان بالاتر است (جدول 3 را مشاهده کنید). مردانی که از دوستان مونث خود درخواست کمک می کنند تا بتوانند رابطه زناشویی خود را حفظ کنند نیز رابطه جنسی بیشتری برقرار می کنند. به ویژه مردانی که از دوستان مونث خود درخواست فریبکاری، هشیاری، هدایا، مداوا و خشونت دارند نیز رابطه جنسی بیشتری برقرار می کنند (جدول 3 را مشاهده کنید).

برای مشخص کردن روابط خاص میانِ درخواست زنان به انجام رفتارهای ائتلافی برای حفظ رابطه زناشویی و بسامد رابطه جنسی، از تحلیل رگراسیون چندگانه برای درخواست زنان به انجام رفتارهای ائتلافی به همران دوستان مذکر و مونث، برای حفظ رابطه زناشویی استفاده کردیم. در همه تحلیل های رگراسیون چندگانه، رفتارهای حفاظت مستقیم را از لحاظ آماری کنترل کردیم (به Buss 1989، Buss و همکاران 2008، Shackelford و همکاران 2006 مراجعه کنید). هریک از هفت تاکتیک های ائتلافی حفظ رابطه زناشویی به صورت جداگانه وارد پژوهش شدند تا بسامد رابطه جنسی را هنگام استفاده از رفتارهای ائتلافی زنان با همکاری دوستان مونث و مذکر خود، پیش بینی کنند. فرضیه 3 تصدیق نشد: تقاضای زنان از دوستان مونث و مذکر خود برای کمک به حفظ رابطه زناشویی شان رابطه ای با بسامد رابطه جنسی آنها نداشت (جدول 4 را مشاهده کنید).

مباحثه

تحقیق حاضر رابطه بین سه راهبردی را بررسی می کند که در مواجه با مشکل خیانت شریک عاطفی مورد استفاده قرار می گیرند: حفظ رابطه زناشویی به صورت فردی، حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی و بسامد رابطه جنسی. برای زنان و مردان از تحلیل های جداگانه استفاده کردیم چراکه هزینه های خیانت شریک برای جنس های مختلف، متفاوت است (مثلا برای مردان خطر فاحشه بودن همسرشان، برای زنان خطر تغییر منابع به سوی زنان دیگر). مطابق با فرضیه 1، زنانی که از تاکتیک های انفرادی (ارتقاء ظاهری، القای حسادت، انگیزش جنسی) برای حفظ رابطه زناشویی خود استفاده می کنند، بسامد رابطه جنسی شان نیز بالاتر است. نتایج حاکی از آن اند که مردانی که بیشتر از دوستان مونث و مذکر خود برای حفظ رابطه زناشویی کمک می خواهند، پس از کنترل رفتار حفاظت مستقیم، رابطه جنسی بیشتری برقرار می کنند. نتایج فرضیه 3 را تصدیق نکردند. پس از کنترل رفتارهای حفاظتی مستقیم، رابطه ای بین تقاضای زنان از دوستان مونث و مذکر خود مبنی بر کمک به حفظ رابطه زناشویی با میزان رابطه جنسی وجود نداشت.

ما با استفاده از بررسی رابطه بین رفتارهای انفرادی زنان برای حفظ رابطه زناشویی و تعداد رابطه جنسی، که تا کنون مورد بررسی قرار نگرفته بود، یافته های شکلفورد و همکارانش (2006) را گسترش دادیم. رابطه بین استفاده زنان از رفتارهای انفرادی برای حفظ رابطه زناشویی –که موجب افزایش ارزش شریک آنها می شود (مثلا ارتقاء ظاهری)- و بسامد رابطه جنسی را ارزیابی کردیم. همانطور که فرض شده بود، بسامد رابطه جنسی گزارش شده با استفاده زنان از ارتقاء ظاهری، القای حسادت و انگیزش جنسی همبستگی مثبت دارد. این همبستگی مثبت نشان دهنده آن است که ممکن است زنان از رابطه جنسی مکرر به عنوان تاکتیک «ارضای جنسی» استفاده کنند که نشان دهنده اهمیت دادن آنها به نیازهای شریکشان است (Greeley 1991، Laumann و همکاران 1994). بعلاوه زنان ممکن است از رابطه جنسی مکرر استفاده کنند تا تعهد شریکشان به رابطه را بالاتر ببرند و بنابراین از سرمایه گذاری شریکشان روی زنان دیگر جلوگیری کنند. از 19 همبستگی بین رابطه جنسی مکرر و استفاده زنان از تاکتیک های انفرادی برای حفظ رابطه زناشویی، 11 تا مثبت بودند. نتایج نشان می دهند که زنان به صورت کلی از تاکتیک های انفرادی برای حفظ رابطه زناشویی استفاده می کنند، به ویژه فنونی که در ککنار رابطه جنسی، ارزش آنها را در نظر ریکشان بالاتر می برد. ما این نتایج را اینگونه تفسیر می کنیم که زنان به صورت همزمان از رابطه جنسی و فنون انفرادی برای حفظ رابطه زناشویی خود استفاده می کنند تا خطر خیانت شریک خود را کاهش دهند.

تحقیق پیشین رابطه بین حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی و بسامد رابطه جنسی را در هیچ یک از جنس ها مورد بررسی قرار نمی دهد، گرچه پژوهش مربوطه (Pham و همکاران 2015، Shackelford و همکاران 2006) نشان می دهد که حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی به صورت همزمان با دیگر راهبردها مورد استفاده قرار می گیرد تا مانع خیانت شریک عاطفی شود. در تحقیق حاضر، مردانی که از دوستان مونث و مذکر خود برای حفظ رابطه زناشویی خود کمک می خواهند، تعداد رابطه جنسی بیشتری دارد و این بدان معناست که از رابطه جنسی و فنون حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی به صورت همزمان استفاده می شود تا با مشکل خیانت شریک عاطفی مقابله کرد. حفاظت مستقیم از لحاظ آماری کنترل شد تا احتمال اینکه رابطه جنسی دو نفره به عنوان یک رفتار انفرادی برای حفظ رابطه زناشویی در نظر گرفته شود را به دست آورده شود (به Leivers و همکاران 2014 مراجعه کنید). نتایج حاکی از آن اند که برای مردان، رابطه جنسی نوع دیگری از حفاظت مستقیم نیست. برای مردان، رابطه جنسی می تواند استراتژی جدایی برای حفظ رابطه زناشویی باشد که عملکرد های چندگانه ای دارد، من جمله ارضای جنسی شریک خود (Greeley 1991، Laumann و همکاران 1994)، یا به عنوان تاکتیکی برای رقابت اسپرمی (Shackelford & Goetz, 2006) برای بالا بردن شانس باردار کردن تخمک در صورت حضور رقیب مذکر. گرچه مردان هم از دوستان مذکر و هم دوستان مونث خود کمک می طلبند اما از دوستان مذکر خود بیشتر درخواست کمک می کنند، وقت شریک عاطفی خود را بیشتر در انحصار خود در می آورند و از دوستان مونث خود در تهیه اطلاعاتی درباره هدایا بیشتر کمک می طلبند. تفاوت ها حاکی از آن اند که جنبه های دوستی با هم جنس و وستی با جنس مخالف ممکن است نوع رابطه جنسی که تاکتیکی برای حفظ رابطه زناشویی است را تحت تاثیر قرار دهد.

پژوهش حاضر مشخص نمی کند که آیا زنان از رابطه جنسی و رفتارهای ائتلافی برای حفظ رابطه زناشویی به عنوان راهبردهای همزمان یا جبرانی استفاده می کنند یا خیر. متوجه شدیم زنانی که (مانند مردان) رابطه جنسی بیشتری دارند، از دوستان مذکر خود بیشتر تقاضای کمک می کنند، چراکه رابطه همبستگی مثبت (اما نه مهمی) بین بسامد رابطه جنسی و همه هفت تاکتیک حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی، وجود دارد. این الگوی نتایج نشان می دهد که زنان ممکن است از دوستان مونث خود کمک بخواهند و به صورت همزمان از رابطه جنسی مکرر نیز استفاده کنند تا با مشکلات سازگاری مربوط به خیانت شریکشان مقابله کنند. ممکن است توضیح ثانویه ای داده شود که بر اهمیت هزینه ای که خیانت شریک برای مردان به همراه دارد، تمرکز می کند. از آن جایی که زنان در خطر از دست دادن منابع مشروط شریک خود به عنوان یکی از عواقب خیانت هستند، ممکن است تا هنگامی که خیانت شریکشان هزینه های مهمی برای آنها نداشته باشد (مثلا از شریک خود بچه داشته باشند) از استراتژی ائتلافی برای حفظ رابطه خود استفاده نمی کنند. بچه داشتن از یک شریک عاطفی می تواند هزینه های خیانت را برای زنان را افزایش دهد و بنابراین در این صورت زنان از چندین استراتژی به صورت همزمان استفاده می کنند.

محدودیت ها و تحقیقات آتی

ما از شرکت کنندگان درخواست کردیم میانگین دفعات رابطه جنسی در یک هفته عادی را گزارش کنند اما گزارش های شخصی ممکن است مشکل یادآوری و گزارشی داشته باشند. تحقیقات آتی می تواند با ایمن کردن گزارش شرکت کنندگان و نیز گزارش شریک عاطفی از بسامد رابطه جنسی تلاش کند تا به گزارش های قابل اعتمادتری درباره بسامد رابطه جنسی از این دو منبع، دست پیدا کنند. از شرکت کنندگان درخواست نکردیم تا برای گزارش بسامد رابطه جنسی در طول یک هفته عادی، زمان خاصی را در نظر داشته باشند (مثلا در سال گذشته). تحقیقات آتی می تواند زمان مشخصی را برای گزارش بسامد رابطه جنسی را مشخص کند تا به اطلاعات ایمن تری دست پیدا کند.

این مسئله را مورد ارزیابی قرار ندادیم که چه کسی آغاز کننده رابطه جنسی بوده است. معمولا مردها آغاز کننده رابطه جنسی هستند (Symons 1979). حتی اگر زنان کمتر آغاز کننده روابط جنسی هستند به هر حال در رابطه حضور دارند: پذیرندگی جنسی زنان نوعی حفاظت از رابطه زناشویی محسوب می شود که طراحی شده است تا شریک خود را از لحاظ جنسی ارضا کنند و بنابراین علاقه شریک خود به پیگیری روابط خارجی را کاهش دهند. قدرت پدیرندگی زن برای شریک جنسی او رضایتمندی بیشتر به دنبال می آورد (Byers & Macneil, 2006; Haavio-Mannila & Kontula,1997). بعلاوه مردان اگر با پاسخ منفی برای رابطه جنسی مواجه شوند، احساس خطر بیشتری در مورد خیانت شریک خود می کنند (Shackelford & Buss, 1997; Shackelford, Goetz, McKibbin, & Starratt, 2007; Shackelford و همکاران 2002). از آنجایی که عشوه گری و اغوا –افزایش علایق جنسی برای هر دو طرف- حرکتی معمول است که در نهایت منجر به رابطه جنسی می شود، تحقیقات آتی می توانند تصورات مردان و زنان را از اینکه چه کسی باید آغاز کننده رابطه جنسی باشد را مورد ارزیابی قرار دهد تا مشخص کنند که آیا آغاز کردن رابطه جنسی یا پذیرا بودن آن (یا هردو) به عملکردی تحت عنوان استراتژی حفظ رابطه زناشویی دارند یا خیر.

تعداد تحلیل هایی که در تحقیق حاضر صورت گرفت، امکان خطای نوع اول را بالا برد. به ویژه نتایجی که درباره رابطه بین رفتارهای انفرادی زنان به منظور حفظ رابطه زناشویی و بسامد رابطه جنسی است (فرضیه 1) و در P کمتر از 05 اهمیت دارد، باید با دقت تفسیر شوند. از آنجایی که این پژوهش اولین تحقیقی است که این گونه روابط را بررسی می کند، نتایج آن به آثار مرتبط با حفاظت از رابطه زناشویی توسط زنان تعلق دارد و می تواند راهنمای پژوهش های آتی باشد. همه نتایج مهمی که در رابطه با درخواست مردان برای حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی و (فرضیه 2) بسامد رابطه جنسی است در P کمتر از 01 و p کمتر از 001 اهمیت دارند و بنابراین نسبت به نتایج آزمون فرضیه 1 کمتر در معرض خطالی نوع اول قرار دارند.

تحقیق حاضر بینش های متفاوتی درباره استفاده از سه راهبرد برای مقابله با مشکلات سازگاری مربوط به خیانت شریک عاطفی فراهم آورده است. مردان، نه زنان، از حفظ رابطه زناشویی به صورت ائتلافی و رابطه جنسی مکرر به صورت همزمان استفاده می کنند. این یافته ها متعلق به ظهور آثار مرتبط با حفاظت از رابطه زناشویی به صورت ائتلافی است و می تواند برای تحقیقات آتی که درباره این موضوع هستند راهنما باشد. بعلاوه، این تحقیق اولین پژوهشی است که رابطه بین راهبردهای زنان برای حفظ رابطه زناشویی و رابطه جنسی را بررسی می کند و پیشنهاد می کند که زنان از حفظ رابطه زناشویی به صورت فردی و رابطه جنسی به صورت همزمان به عنوان راهبردی برای حفظ رابطه زناشویی خود استفاده می کنند. این یافته ها در فهم مکانیسم روانی که در پس حفظ رابطه زناشویی توسط زنان نهفته است، سهیم است. در کل، یافته های پژوهش حاضر، مطالبی به آثار مربوط به حفظ رابطه زناشویی افزوده است و راه های مناسبی برای تحقیقات آتی درباره حفظ ائتلافی رابطه زناشویی و راهبردهای زنان برای ممانعت از خیانت شریکشان، گشوده است.

ملاقات با خویشتن

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *