10 رفتار اضطرابی که در واقع ممکن است واکنشی به تروما باشد

مدام عذرخواهی می‌کنید، حتی برای چیزهایی که تقصیرتان نیست.

کیتی گیلیس

نکات کلیدی

  • وقتی از منظری آگاهانه نسبت به تروما رفتارهای اضطرابی را مشاهده می‌کنیم، یاد می‌گیریم که دلیلی پشت این رفتارهاست.
  • وقتی درک درستی از رفتارهای اضطرابی ایجاد کنیم، این کار می‌تواند به ما نشان دهد که هیچ «مشکلی» نداریم.
  • وقتی بیاموزیم که مسائل را شخصی نکنیم، این کار به ما کمک می‌کند عزیزانمان که همان ویژگی‌ها را دارند، درک کنیم.
  • با این که داشتن یک یا دو مورد از این رفتارها احتمالاً طبیعی است، اگر می‌بینید که می‌توانید با بیشتر رفتارها یا تمام آن‌ها ارتباط برقرار کنید، این رفتارها ممکن است به اضطراب اشاره کنند.

همه آدم‌ها رفتارهای عجیبی دارند. گاهی اوقات برای ما اصلاً عجیب نیستند، با این حال ممکن است برای ناظر خارجی عجیب به نظر برسند. با این که بسیاری از رفتارها فقط رفتارهای انسانی هستند گاهی اوقات علتشان اضطراب است.

بعضی از ویژگی‌های کلیشه‌ای اضطراب عبارتند از: عصبی بودن، ترس از صحبت کردن در جمع یا ترس از حضور در جمع. اما بسیاری از اشکال اضطراب آن قدر مشخص نیستند، مثلاً افرادی که واقعاً ترجیح می‌دهند در شلوغی باشند، با این حال از یک گفتگوی رودررو به صرف قهوه می‌ترسند. صرف نظر از این که فرد چقدر این رفتارها را می‌‌شناسد بسیاری از رفتارهای اضطرابی با بعضی از تجربیات تروما در دوران کودکی در ارتباطند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که بین تروما و بسیاری از علائم اضطراب رابطه وجود دارد و به این نتیجه رسیده‌اند که تجربیات ما در دوران کودکی و بعد از آن اغلب منجر به جلوه‌های رفتاری می‌شود که در بزرگسالی هم وجود دارند.

ترس از این که دیگران فرد را به شکلی منفی ببینند یا ارزیابی کنند خودش را به اشکال مختلف نشان می‌دهد. بسیاری از بازماندگان ترومای دوران کودکی می‌ترسند در موقعیتی قرار بگیرند که نتوانند از آن فرار کنند، مثل حضور افراد دیگر در خانه یا فضاهای امنشان و این اتفاق می‌تواند به رفتارهای اجتنابی متعدد منجر شود. موقعیت‌هایی بودند که نمی‌توانستیم از حس ناراحتی فرار کنیم و «مغز ترومادیده» می‌خواهد از همه تجربیاتی اجتناب کند که ما را یاد آن موقعیت‌ها می‌اندازد.

این واکنش‌ها در بسیاری از زوایای زندگی فرد ظهور پیدا می‌کنند. با این که افرادی این اتفاقات را تجربه می‌کنند که تجربه تروما نداشته‌اند و می‌شود آن را با روش‌های دیگر توضیح داد، متوجه شدم که این 10 مورد جزء رایج‌ترین واکنش‌های اضطرابی است که در زندگی شخصی و حرفه‌ام می‌بینم:

– پاسخ ندادن به تلفن، یا اجتناب از تماس. این مورد ممکن است بدیهی به نظر برسد و در حلقه اجتماعی‌ام که افراد نسل ایگرگ در آن حضور دارند، عجیب و غریب نیست. برای کسی که اضطراب اجتماعی ندارد، جواب دادن به تلفن ممکن است کاری ساده به نظر برسد و اجتناب از آن ممکن است شبیه تنبلی باشد. اما چیزی که این اتفاق را از تنبلی یا اجتناب معمول متمایز می‌کند این است که برای فردی با سابقه تروما سطح آدرنالین و کورتیزول بالا می‌رود. با این که سفارش غذای بیرون یا تأیید کردن فهرست خرید شریک زندگی می‌تواند تجربه‌ای خنثی باشد، پاسخ دادن به تماس غیر منتظره ممکن است به مکالمه‌ای منجر شود که ما را در موقعیتی دشوار قرار دهد. این موقعیت یادآور حس گرفتار شدن است، وقتی والدین یا مراقب ما را در موقعیت دشوار قرار می‌دادند که هیچ راه فراری نبود یا وقتی که حریم خصوصی یا مرزهایمان نقض شده بود.

– از نظر عاطفی از دیگران دوری کردن یا ساکت شدن در رویدادهای گروهی یا محیط‌های اجتماعی. اگر این مورد مشخصاً شبیه اضطراب اجتماعی است، به این خاطر است که واقعاً شبیهش است. بسیاری از انواع اضطراب اجتماعی می‌توانند به خاطر بزرگ شدن در محیط پر هرج و مرج باشد. در این محیط‌ها سیستم عصبی‌مان دائماً دچار قطع ارتباط می‌شد یا دائماً باید در حالت «روشن» قرار می‌گرفتیم — باید آماده بودیم تا مراقب فرد دیگری باشیم یا برای مجادله کلامی حاضر بودیم. در نتیجه گاهی اوقات بازماندگان بزرگسال تروما در محیط‌های اجتماعی تجربه تحریک بیش‌ازحد را دارند. موقعیت‌هایی که در آن از ما انتظار می‌رود با سطح بالایی از تعامل حضور داشته باشیم، می‌توانند ما را از انرژی خالی کنند و ممکن است حس کنیم که انگار هیچ راهی برای استراحت ذهنی نداریم. در عوض موقعیت را ترک می‌کنیم — مثلاً موبایلمان را نگاه می‌کنیم، به دستشویی می‌رویم یا ساکت می‌شویم. در مقابل، بسیاری از افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی متوجه می‌شوند که در مقایسه با حضور در یک جمع بزرگ که در آن برای تعامل اجتماعی تحت فشار نیستیم، این تجربه در واقع بیشتر استرس‌زاست.

– وقتی شخصی خیلی نزدیکتان می‌نشیند حس عصبی بودن یا ناراحتی دارید. این حس آن قدر رایج است که براساس طنزی که در این حس مشترک وجود دارد، میم‌هایی درست شده است.  خیلی از افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی دوست دارند که سالن سینما فقط برای خودشان باشد یا حداقل بین آن‌ها و گروه‌های دیگر فاصله زیادی باشد. در عوض وقتی فردی ناشناس در سالن سینما کنار آن‌ها می‌نشیند، فرد مضطرب به خاطر نزدیکی به شخص دیگر بیش از حد آگاه می‌شود و به همین دلیل نمی‌تواند روی فیلم تمرکز کند. وقتی در محیطی بزرگ می‌شویم که در آن مرزهایمان نقض می‌شود، حس آگاهی‌مان نسبت به افراد دیگر و موقعیتمان در جمعیت یا اتاق افزایش پیدا می‌کند. بنابراین، لازم است یک حباب شخصی بزرگ داشته باشیم تا حس راحتی درونمان را حفظ کنیم.

– نیاز به نشستن در جاها یا مناطق خاص در طول حضور در رستوران یا رویدادهای اجتماعی. بسیاری از بازماندگان تروما می‌گویند که ترجیح می‌دهند به جای این که پشتشان به در یا فضای باز باشد، می‌خواهند پشت به دیوار بنشینند. با توجه به این که دائم حالت هوشیاری بیش از حد را تجربه می‌کنند، سیستم عصبی‌شان آن‌ها را برای هر گونه تهدید حس‌شده «آماده» نگه می‌دارد، حتی اگر این تهدید غیر منطقی باشد. به نظر می‌رسد وقتی در جایی می‌نشینند که می‌توانند اتاق و افراد درونش را مشاهده کنند سیستم عصبی‌شان آرام می‌شود، حتی اگر این آرامش فقط در آن لحظه باشد.

– پرخوری یا زیاده‌روی در نوشیدن. بازماندگان تروما برای تسکین خودشان راه‌هایی پیدا می‌کنند که اغلب به صورت افراط کردن یا اجتناب از غذا یا مواد است. در دهه‌های اخیر، صنعت سلامت درک بیشتری از ارتباط بین تروما و اضطراب در مورد غذا یا نوشیدنی پیدا کرده است. «افرادی که دچار اختلالات خوردن هستند اغلب سابقه تجربیات نامطلوب در کودکی و تروما دارند (جونز، 2021). با این که تمام الگوهای ناسالم خوردن یا مصرف مواد با معیارهای اختلال مطابق نیستند، هنوز هم بین رابطه فرد با غذا و مواد و تجربیات نامطلوبش و نیازهای برطرف‌نشده در دوران کودکی ارتباط وجود دارد.

– فردی در خانه شما را می‌زند که منتظرش نبودید/دعوتش نکرده بودید. یک بار به شوخی گفتم که دو نوع آدم وجود دارد: آن‌هایی که وقتی صدای در را می‌شنوند جواب می‌دهند و آن‌هایی که پنهان می‌شوند و صبر می‌کنند که آدم پشت در محل را ترک کند. جدا از شوخی، در دهه 30 زندگی‌ام بود که متوجه شدم واکنشم به در زدن غیر منتظره شبیه به واکنش بقیه نبود. این حساس زیاد پارانویا و اضطراب با تجربیاتی در دوران کودکی ارتباط دارد که در آن فرد توان فرار نداشته است.

– مدام عذرخواهی می‌کنید، حتی برای چیزهایی که تقصیرتان نیست (یا تقصیر هیچ کس نیست). وقتی مدام مورد انتقاد قرار می‌گیریم یا مدام احساس می‌کنیم که همه چیز تقصیر ماست، احساس شرم شدیدی در ما شکل می‌گیرد. این حس شرم در نیاز دائمی ما به بیش از حد عذرخواهی کردن پدیدار می‌شود، حتی وقتی که هیچ کار اشتباهی انجام ندادیم. این رفتار اغلب نتیجه سوء استفاده عاطفی یا بی‌توجهی در دوران کودکی است.

– داشتن رفلکس شدید یکه خوردن. وقتی سیستم عصبی دائماً بی‌نظم است، واکنش شدید به صداها یا محرک‌هایی که دیگران ممکن است متوجه نشوند رایج است. بیشتر شدن واکنش یکه خوردن یا «بی‌قرار» بودن با آسیب و سوء استفاده در دوران کودکی مرتبط است.

– نمی‌خواهید بقیه به خانه‌تان بیایند چون نمی‌توانید زمان خروجشان را کنترل کنید. این حس معمولاً به این خاطر ایجاد می‌شود که فرد نمی‌تواند فضای خودش را کنترل کند، مثلاً در خانه‌ای بزرگ شده که در آن مرزها مشخص نبودند و حریم خصوصی نقض می‌شده است.

– در کنار افراد خاصی بیشتر احساس راحتی می‌کند. بزرگ شدن در محیطی که بزرگسالان اغلب امن و قابل اعتماد نبودند باعث می‌شود بسیاری از افراد حس کنند در کنار افراد جدید راحت نیستند. بازماندگان تروما این حس شدید را دارند که در کنار چه کسی راحتی و «امنیت» را حس می‌کنند.

نسل وای یا نسل ایگرگ که با نام نسل هزاره (به انگلیسی: Millennials یا Generation Y) نیز شناخته می‌شود، به نسلی می‌گویند که پس از نسل ایکس و پیش از نسل زد زاده شده‌اند. بر سر این موضوع که تولّد نسل وای در چه زمانی آغاز شده و کی به پایان رسیده‌است، اجماعی وجود ندارد. برخی صاحب‌نظران بر این باورند که تولّد این نسل در جایی در اواخر دهه ۱۹۷۰ یا اوایل دهه ۱۹۸۰ آغاز شده و در اوایل دهه ۲۰۰۰ به پایان رسیده‌است که در ایران برابر با شروع دهه شصت تا آغاز دهه هشتاد است.

ملاقات با خویشتن

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *