ارتباط خواب ناکافی با علایم اضطراب و افسردگی

چکیده

هدف/ زمینه: اختلالات خواب در بین افراد مضطرب و افسرده شایع است. این مطالعه ارتباط مستقل کمبودِ خفیفِ خواب و علایم اضطراب و افسردگی را در بزرگسالان مورد بررسی قرار می­دهد.

طرح/ روش­ها: داده­ها از سیستم نظارت بر عوامل ریسک رفتاری 2012 (BRFSS) بدست­آمده­اند، یک بررسی مقطعی در سراسر کشور با روش تلفنی مورد استفاده قرار گرفت.

شرکت­کنندگان طی یک ماه گذشته موارد زیر را گزارش کردند، تعداد دفعاتی که عصبی، ناامید، بی­قرار/ بی­خیال، افسرده شدند، تعداد روزهایی که سلامت روان­شان خوب نبود و تعداد ساعات خوابی که طی یک روز دریافت میکردند. متغیرهای مستقل شامل سن، جنس، نژاد، آموزش، BMI، وضعیت زناشویی، ورزش، اشتغال و درآمد خانواده. تجزیه و تحلیل رگرسیون لجستیک خطی و معمولی در روندهای اندازه­گیری بررسی گنجانده شد.

نتایج: داده­ها در 20851 شرکت­کننده مورد آزمایش قرار گرفتند (میانگین ± SE=47.47 ± 0.18 سال؛ 49.64٪ مرد). هر یک ساعت خواب بیشتر با کاهش احتمال (OR; 95% CI) افسردگی (0.77؛ 0.73-0.80)، ناامیدی (0.79؛ 0.76-0.82) و احساس بی­قراری/ ناآرامی (0.75؛ 0.72-0.77) همراه بود که هر یک از این عوامل کنترل­کننده­­ی سایر متغیرهای مستقل بودند. مدت زمان خواب با تعداد روزهایی که در آنها سلامت روانی افراد از کیفیت مطلوبی برخودار نبود رابطه­ی معکوس داشت (β=-1.06 ± 0.07 SE). در حالتی­که مدت زمان خواب یک ساعت کمتر از حالت بهینه باشد احتمال بروز افسردگی، ناامیدی، عصبی­بودن، و احساس ناآرامی و بی­قراری 60-80٪ افزایش می­یابد (p<0.05).

محدودیت­ ها: به دلیل ماهیت مقطعی بودنِ این مطالعات نمی­توان موقتی بودن این ارتباطات را استنباط کرد.

نتیجه­ گیری: مدت زمان خواب و علایم سلامت روان در این نمونه­ی نماینده­ی کشوری به­شدت بهم مرتبط بودند. تهیه­کنندگان باید مطلع باشند که حتی نارسایی­های جزئی خواب نیز با بروز این علایم همراه هستند.

۱ مقدمه

اختلالات خواب مسئله­ی جدی بهداشت عمومی است که لازم است آگاهی عمومی درباره­ی آن افزایش یابد، چرا که اثرات آنها بر سلامت و رفاه اجتماعیِ اشخاص فراگیر و نافذ است. براساس اظهارات مراکز مربوط به کنترل بیماری (CDC) تقریبا 50-70 میلیون از افراد بالغ آمریکایی، که حدودا 25٪ از جمعیت را تشکیل می­دهند، دارای اختلالات خواب یا بیداری هستند، که هزینه­ی آن برای اقتصاد آمریکا چیزی در حدود 30-35 میلیارد دلار است. گفته می­شود که هزینه­ی غیرمستقیم اختلالات خواب به اقتصاد به لحاظ پولی سنگین­تر از هزینه­ی مستقیم آن باشد، و تا حد زیادی عملکرد روان­شناختی و شناختی اشخاص را تحت تاثیر قرار می­دهد.

مشکلات شدید یا مزمن خواب با عملکرد روزمره، خستگی، کاهش ایمنی، اختلالات اضطرابی، بدتر شدن عملکرد شناختی افزایش خطر تصادف و مرگ مرتبط بوده­اند. ثابت شده­است که خواب کمتر از حد بهینه­ در صورتی که مزمن شود بر حالات روحی تاثیرات بیشتری نسبت به عملکرد شناختی، عصبی- هورمونی و حرکتی دارد.

اگرچه مشکلات مرتبط با خواب ناکافیِ شدید و ارتباط آن با افسردگی، اختلالات خُلقی، اختلالات روانپزشکی و اضطراب بطورکامل طی چهار دهه­ی اخیر تشریح­شده­اند اما کارهای بسیار کمی برای فهم ارتباط محتمل بین کمبودهای خفیف خواب و اختلالات خُلقی انجام شده­است. هدف این مطالعه سنجش ارتباط بین علایم اضطراب و افسردگی با خواب ناکافیِ مزمن است که به صورت ویژه بر زمان­های خوابی تمرکز کرده­است که کمتر از مقدار بهینه هستند، اما به لحاظ تکنیکی کافی نیستند، تا در نهایت مشخص شود که کمبودهای خوابی که به ظاهر خفیف هستند می­توانند با تندرستی مرتبط باشند.

۲ روش­ها

۲.۱ شرکت ­کننده ­ها

داده­های حاصل از سیستم نظارت بر عوامل ریسک رفتاری 2012 (BRFSS) فرصت منحصربفردی را برای سنجش همبستگی­های موجود در کمبودهای خوابی که از شدت کمتری برخوردار هستند، فراهم می­کند. CDC این بررسی ایالتی را بطور سالانه انجام می­دهد و منبع موثق و بهنگامی را از اطلاعات مرتبط با رفتارهای بهداشتی، اقدامات پیشگیرانه بهداشتی و دسترسی به مراقبت­های بهداشتی فراهم می­کند. این بررسی تلفنی شامل نمونه­ی تصادفیِ طبقه­بندی شده از 400000 شرکت کننده است که به­صورت سالانه فراهم شده­است. شرکت­کنندگان ۱۸ سال و بیشتر هستند، ساکن ایالات متحده بوده و در زندان یا بیمارستان نیستند. جزئیات روش­شناختی این بررسی و متن کامل پرسش­نامه­ها در http://www.cdc.gov/brfss دردسترس است.

۲.۲ اقدامات

داده­های حاصل از ماژول خواب ناکافی اساس آنالیز فعلی را فراهم کرده­است. یکی از سوالات این پرسش را برای شرکت­کنندگان مطرح می­کند که در طول 30 روز اخیر، چند روز حس کرده­اید که خواب یا استراحت کافی نداشته­اید؟ پاسخ­های شرکت کنندگان به­صورت ارقام کاملی ضبط شدند که ارقام بیانگر تعداد ساعاتِ مدنظر بودند. برای این آنالیز کنونی، زمان خواب به عنوان یک متغیر پیوسته مورد استفاده قرار گرفت و همچنین براساس دستورالعمل­های حاصل از بنیاد ملی خواب (NSF) دسته­بندی شد، براساس این دسته­بندی 7-9 ساعت خواب در روز به عنوان خواب بهینه، 6 ساعت به عنوان خواب قابل قبول اما کم ( که در این آنالیز به آن ناکافیِ ملایم اطلاق می­شود)، و کمتر از 6 ساعت به عنوان خواب ناکافی (که در این آنالیز به آن ناکافیِ شدید اطلاق می­شود) مدنظر قرار گرفت. ثابت­شده­است که زمان خوابی که خود افراد گزارش کرده­اند ارزیابی موثقی از مدت زمان خواب است.

داده­های حاصل از بهداشت روان و ماژول Stigma طی سی روز اخیر برای ارزیابی فراوانی احساس عصبی بودن، ناامید بودن، ناآرامی و بی­قراری و افسرده بودن به حدی که هیچ چیز نتواند آنها را خوشحال کند ماژول Stigma را در خود جای دادند. شرکت­کنندگان پاسخ­هایشان را در قالب، همیشه، اکثر اوقات، گاهی اوقات، به­ندرت یا هیچ وقت دسته­بندی کردند. به­علاوه، در ماژول روزهای سالم، از شرکت­کنندگان خواسته­شده­است که بهداشت روانی­شان را، از جمله استرس، افسردگی و مشکلات عاطفی مدنظر قرار دهند، و تعداد روزهایی را که بهداشت روانی­شان در ماه اخیر خوب نبود تخمین بزنند. این پاسخ به عنوان یک متغیر پیوسته مدنظر قرار گرفت.

۲.۳ آنالیز

متغیرهای مستقل اجتماعی-جغرافیایی برای این آنالیز شامل سن (پیوسته)، نژاد (سفید،سیاه یا سایر موارد)، آموزش (کمتر از دوره­ی متوسطه، فارغ­التحصیل دوره­ی متوسطه یا فارغ­التحصیل کالج)، شاخص توده­ی بدنی (BMI)، وضعیت تاهل (متاهل/ باهم زندگی کردن بدون ازدواج یا مجرد/ بیوه/ مطلقه/ جداشده)، ورزش کردن (هر نوع ورزش یا ورزش نکردن)، وضعیت اشتغال (اشتغال پولی یا اشتغال بدون پول)، و درآمد خانگی (سالانه کمتر 35000 دلار یا سالانه بیشتر از 35000 دلار) است. به منظور ارزیابی همبستگی­های منحصربفرد بالقوه­ی مدت زمان خواب و حالات خلقی در هر گروه آنالیزها به­واسطه­ی جنس نیز طبقه­بندی شدند. تمام شرکت­کنندگانی که برای متغیرهای مورد نظر دارای داده­های کاملی بودند در این آنالیز گنجانده شدند. نرم­افزار SAS نسخه­ی 9.4 برای انجام آنالیز رگرسیون لجستیک معمولی و خطی مورد استفاده قرار گرفت که روندهای وزن­سنجی بررسی را در خود گنجاندند. از آنجایی که افسردگی عمدتا با خواب بیش از حد همراه است، آنالیز خطی محدود به شرکت­کنندگانی بود که روزانه ≤10 می­خوابیدند (که توسط NSF با عنوان خواب زیاد اما قابل قبول دسته­بندی شده­است). به منظور شناسایی صفاتی که مستقل از مدت زمان خواب هستند، تمام متغیرهای مشترک در هر مدل گنجانده شدند. هیئت بررسی سازمانیِ موسسه مولفان چنین تعیین کرد که این مطالعه شرایط لازم برای احراز وضعیت معافیت را دارد.

۳ نتایج

۳.۱ مشخصات نمونه

در کل 20851 فرد بزرگسال مورد بررسی و آنالیز قرار گرفتند. ویژگی­های دموگرافیک، خواب و سلامت روان این نمونه­ها در جدول ۱ نشان داده شده­است. میانگین سنی شرکت­کنندگان 47.47 ± 0.18 (SE) سال و 49.64٪ از شرکت­کنندگان مذکر بودند. اکثریت شرکت­کنندگان، 60.55٪، مدت زمان خواب مطلوب را گزارش کردند، درحالیکه 12.94٪ خواب ناکافی را گزارش کرده و 23.83٪ مدت زمان خواب کم اما قابل قبول را گزارش کردند (6 ساعت).

جدول 1. ویژگی­های خلقی، خواب و دموگرافیک

N=20851
سن (سال، میانگین ± se) 47.47 ± 0.18
جنس مرد 49.64%
زن 50.39%
آموزش < متوسطه 20.78%
فارغ­التحصیل دوره­ی متوسطه 25.66%
کالج دیده 30.22%
فارغ­التحصیل کالج 23.35%
وضعیت ازدواج متاهل/ رابطه­ی طولانی مدت 55.84%
مجرد 44.16%
ورزش کردن بله 70.22%
خیر 29.78%
شاغل بله 50.03%
خیر 49.97%
درآمد <35000 دلار 63.75%
≤ 35000 دلار 36.25%
مدت زمان خواب ساعت روزانه (میانگین ± se) 7.04 ± 0.02
خواب بهینه (7-9 ساعت) 60.55%
خواب کم، اما قابل قبول (6 ساعت) 23.83%
خواب ناکافی (≤5 ساعت) 12.94%
سلامت روان (در ماه گذشته) تعداد روزهایی وضعیت سلامت روان بد بود (میانگین ± se) 3.75 ± 0.09
افسرده 24.60%
ناامید 26.08%
عصبی 50.17%
بی­قرار 49.35%

۳.۲ مدت زمان خواب و علایم سلامت روان

در مدل رگرسیون خطی که کنترل­کننده­ی سن، جنسیت، نژاد، آموزش، وضعیت ازدواج، شاخص توده­ی بدنی، آموزش، اشتغال و درآمد است مدت زمان خواب ارتباط معکوسی با تعداد روزهایی دارد که سلامت روان بد بود (β=-1.06، 95% CI، -1.20)، که نشانگر این است که هر یک ساعت خواب اضافی با تقریبا یک روزِ بیشتر بهره­مندی از سلامت روانی خوب همبستگی دارد. نسبت احتمالات زمان خواب را به عنوان یک متغیر پیوسته مورد آزمایش قرار می­دهد و حضور معمولی یا شدت هر یک از علایم سلامت روان ثابت کردند که هر یک ساعت خواب بیشتر با کاهش تقریبا ۲۰٪ علایم سلامت روان (ORِ افسردگی (95% CI)=0.77 (0.73-0.80)؛ OR ناامیدی = 0.79 (0.76-0.82)؛ OR عصبی بودن = 0.80 (0.77-0.82)؛ OR احساس ناآرامی یا بی­قراری = 0.75 (0.72-0.77)) همراه است، که عامل کنترل کننده­ی سایر متغیرهای مستقل هستند. به هنگام سنجش خوابی که با عنوان خوابِ بسیار کم دسته­بندی شده­است و مقایسه­ی آن با خواب بهینه، بدین معنی که خواب روزانه ۵ ساعت یا کمتر در مقایسه با خواب روزانه ۷ تا ۹ ساعت، خواب بسیار کم بطور مستقل با احتمال بیشتر بروز هر علامت همراه بود، که احتمال بروز هر علامت را سه یا چهار برابر افزایش می­داد (شکل ۱).

شکل 1. علایم مرتبط با مدت زمانِ کمِ خواب.

جدول 2

احتمالات بروز علایمِ مختصِ جنس در صورتی که فرد یک ساعت کمبود خواب داشته باشد

OR (95% CI) (6 ساعت cf. 7-9 ساعت خواب
مردان زنان
افسرده (1.26-1.95) 1.57 (1.70-2.37) 2.01
ناامید (1.26-1.88) 1.54 (1.51-2.08) 1.77
عصبی (1.27-1.74) 1.49 (1.51-1.96) 1.72
بی­قرار (1.44-1.98) 1.69 (1.60-2.07) 1.82

احتمال بروز هر علامت براساس سن، نژاد، آموزش، وضعیت تاهل، BMI، آموزش، اشتغال، درآمد تطبیق داده­شده­است.

۳.۳ یک ساعت خوابِ کمتر از خواب بهینه و سلامت روان

آنالیزهای بیشتر بر شرکت­کنندگانی متمرکز شده­است که ساعات خواب روزانه خود را 6 ساعت گزارش کردند، که به عنوان کمبود خواب شدید مدنظر قرار نمی­گیرد، اما ضرورتا خواب کافی هم نیست. درحالیکه ارتباطی به قوت کمبود خواب شدید مشاهده نشد، اما خوابی که مدت زمان آن یک ساعت کمتر از خواب بهینه باشد در مقایسه با مدت زمان خواب بهینه با افزایش 60-80٪ احتمال بروز هر علامت همراه است (شکل. ۱).

۳.۴ آنالیز طبقه­بندی شده

قدرت ارتباطات موجود بین کم خوابی و بروز علایم در زنان بطور مداوم نسبت به مردان بیشتر بود و بیشترین اختلاف جنسی برای رابطه­ی افسردگی و خواب ناکافی دیده شد (جدول ۲). ارتباط خطی بین مدت زمان خواب و تعداد روزهایی که فرد از سلامت روان بد رنج می­برد هم در زنان و هم در مردان مشاهد شد، اما در بین زنان زمان بیشتر خواب همبستگی قوی­تر با فراوانی علایم سلامت روان داشت (β مردان=0.84-، 95٪ CI 0.63- تا 1.05-؛ β زنان = 1.27-، CI 95٪ 1.07- تا 1.46-).

۴ بحث

در هر دو آنالیز پیوسته و دسته­ای، ارتباط بین خواب ناکافی و افزایش احتمال بروز حس افسردگی، ناامیدی، بی­قراری و عصبی بودن وجود داشت، که کنترل­کننده­ی سایر متغیرهای مستقل هستند. خواب ناکافی (≤5 h/day) احتمال بروز این علایم را 3-4 برابر افزایش داد، درحالیکه خوابی که کمتر از خواب بهینه است اما به لحاظ فنی ناکافی نیست (6 h/day) احتمال بروز این علایم را 60-80٪ افزایش داد.

این داده­ها بینشی درباره ارتباط علایم روانشناختی یا کمبود ملایم خواب فراهم می­کند. بسیاری از مطالعات اخیر بر کمبودهای شدید خواب تمرکز کرده­اند که اغلب این بی­خوابی­ها به صورت تعمدی از جانب شخص القا می­شوند، اما محدودیت مزمنِ خواب ملایم در جمعیت کلی شایع­تر است و این داده­ها احتمالا برای بسیاری از افراد تصویر دقیق­تری از زندگی واقعی را ارائه می­دهند. اگرچه احتمالا بروز افسردگی یا دلواپسی در این گروه در مقایسه با اشخاصی کمبودهای شدید خواب داشتند چندان چشمگیر نبود، اما در مقایسه با اشخاصی که به مدت 7-9 ساعت می­خوابیدند مشارکت این علایم افزایش معنی­دار داشت. این مشارکت به­واسطه­ی مشارکت معکوس بین مدت زمان خواب و تعداد روزهایی که فرد از سلامت روان خوبی برخوردار نیست، بیشتر پشتیبانی می­شود. مطالعات متعدد دیگری اثرات کمبودهای ملایم خواب را در جمعیت­های منتخب بررسی کرده­اند. یک مطالعه دانش­آموزان کالج را در سه ماهه­ی آخر ترم تحصیلی­شان مورد آزمایش قرار دادند و دریافتند تعداد انبوهی از دانش­آموزان که به دلیل فعالیت­های مطالعاتی­شان فقط ۶ ساعت می­خوابیدند شکایات مربوط به سلامت جسمانی و احساسات دلواپسی، افسردگی، خشم، خستگی و گیجی در آنها افزایش یافت. به­همین ترتیب، انجمن سرطان آمریکا افرادی را نشان داده­اند که در روز کمتر از ۷ ساعت می­خوابیدند و نسبت به همتاهایشان که به مدت 7-7.9 ساعت در روز می­خوابیدند احتمال مرگ و میرشان 2.8 برابر بیشتر بود و احتمال مرگ و میر در افرادی که به مدت 10 ساعت یا بیشتر می­خوابیدند نسبت به همتاهایشان که به مدت 7-7.9 ساعت می­خوابیدند، 1.8 برابر بیشتر بود.

در حالیکه اثرات خواب ناکافی بر سلامت روان بطور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است، به­علاوه چنین ثبت شده­است که اختلالات سلامت روان می­تواند باعث ایجاد اختلالات خواب شود. افزایش خلقیات منفی بطور مداوم در شرکت­کنندگانی دیده­شده­است که احساس خستگی، تحریک­پذیری، دلواپسی، افسردگی، گیجی و از دست­دادن قدرت را گزارش کرده­اند. یک مطالعه­ی متا آنالیزی که اخیرا انجام شده­است ثابت کرد که این اثرات بر احساس خستگی و تغییرات خلق و خو نسبت به عملکرد حرکتی و شناختی قابل­توجه­تر هستند.

در این مطالعه، به نظر می­رسد که بروز خلقیات منفی در زنان در مقایسه با مردان وابستگی بیشتری با کمبود خواب دارد که نتیجه­ی حاصل از این مطالعه مشابه مطالعات بالینی قبلی است. مطالعات قبلی شیوع بالاتری از بی خوابی را در بین زنان نشان دادند، که میزان آن در دوران قبل از یائسگی بارزتر بود. ممکن است این تفاوت­ها مربوط به اثرات عصب­شناختی هورمون­های جنسی باشد، اما می­تواند از جمله عواقب افسردگی و دلواپسی نیز به شمار آید. داده­های اخیر در اشخاص سالم و ناسالمی که مبتلا به بی­خوابی اولیه هستند، عدم حضور هر نوع تفاوت در مقیاس­های عینی تداوم خواب، خوابِ موج آهسته و مقادیر خواب REM را به اثبات رسانیده­است. هرچند، تفاوت­هایی در تاخیر در به خواب رفتن دیده شد که نشان دهنده­ی تفاوت­های ادراکی است که ممکن است تشریح کننده­ی افزایش شیوع اختلالات خواب در بین زنان باشد.

اگرچه این مطالعه دربرگیرنده­ی نمونه­ی بزرگی از بزرگسالان آمریکایی است اما به­واسطه­ی طراحی­اش محدود شده­است. از آنجایی که این مطالعه یک مطالعه­ی مقطعی است نمی­توان موقتی بودن را از آن استنباط کرد؛ مطالعات آینده­نگری لازم هستند که بتوانند وابستگی علّی بین کمبود خواب و اختلالات خلق و خوی را کشف کنند. جهت­مندی ارتباط بین خواب و علایم سلامت روانی احتمالا بین افراد متفاوت متغیر است، و درک اینکه آیا اختلال خواب می­تواند باعث ایجاد نگرانی­های مرتبط با سلامت روان شود یا برعکس، برای تعیین درمان صحیح و مناسب بحرانی است. بخاطر داشته­باشید تعصب و طبقه­بندی نادرست محتمل است چرا که داده­ها توسط خودِ اشخاص گزارش می­شوند و اغلب وابسته به طرز تفکر شخص بوده و تا حد زیادی متکی بر درک اشخاص است. همچنین، وجود هم­زمان دو بیماری یا داروهایی که ممکن است خواب شرکت­کنندگان را تحت تاثیر قرار داده­باشند، از جمله درمان­های احتمالی برای اضطراب، افسردگی، یا اختلالات خواب دردسترس نبودند. سرانجام، تشخیص مدت زمان خواب و کیفیت خواب حائز اهمیت است چرا که این دو واژه باهم مترادف نیستند. اگرچه ثابت شده­است که مدت­زمان خوابی که توسط خود افراد در داده­های BRFSS گزارش شده­است معتبر هستند، اما سوالات این بررسی به­گونه­ای اختصاصی نیستند که بتوان به کمک آنها تشخیص داد که آیا خواب ناکافی به دلیل عدم وجود فرصت مناسب برای خوابیدن است یا ناشی از سایر دلایل دیگر است. این محدودیت ممکن است تشریح کننده­ی دامنه­ی کوچک اثرات مشاهده­شده برای ارتباط مدت زمان خواب و تعداد روزهایی باشد که فرد سلامت روانی خوبی ندارد.

۵ نتیجه­ گیری

علی­رغم وجود این محدودیت­ها، این یافته­ ها درباره­ی وجود همزمان دو بیماری بالقوه که با خواب ناکافیِ ملایم و مزمن مرتبط هستند بینش­هایی را فراهم کرده­اند. این نتایج برای فراهم­کنندگان مراقبت­های بهداشتی، دیده­بان اضافی در مدیریت بیماران و فرصت­های محتمل برای پرداختن به علایمی را فراهم می­کند که زیر حدآستانه هستند. آگاهی از چالش­های سلامت روانی که مرتبط با خواب ناکافی هستند با توجه به ماهیت مرتبطِ بهمِ این علایم بسیار حائز اهمیت است. با توجه به شیوع بالای خواب ناکافی ملایم و نگرانی­های مرتبط با بهداشت روان، ارائه دهندگان باید بطور روتین این مسائل را در جمعیت غربالگری کنند. تعیین سمت و سوی این مسائل هم­پوشان رویکرد درمانی ساده­ای را برای افزایش سلامتِ روان و خواب ارائه می­دهد. آموزش به بیماران درباره­ی ریسکِ اهمیتِ مدت­زمان خواب بهینه ممکن است فرصتی برای بهبود سلامت روان نیز ارائه دهد. در سایر بیماران، درمان نگرانی­های مرتبط با بهداشت روان می­تواند باعث بهبود خواب شود.

ملاقات با خویشتن

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *