ذهن آگاهی و پذیرش در ارتباط با حساسیت سیستم مهار رفتار و اختلالات روانی

چکیده

پژوهش حاضر، اینکه آیا دو استراتژی تنظیم احساسات سازگار یعنی ذهن آگاهی و پذیرش، رابطه میان حساسیت سیستم مهار رفتار و اختلال روانی را تعدیل می کند مورد بررسی قرار می دهد. شرکت کنندگان 467 دانشجوی دانشگاه بزرگی در میدوآرستر بودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های کاغذی جمع آوری شده و از طریق رگرسيون چندگانه سلسله مراتبی تجزيه و تحليل شدند. رابطه مثبت معناداری بین حساسیت سیستم مهار رفتاری و اختلال روانی مشاهده شد، و این ارتباط با جنبه های پذیرش و ذهن آگاهی (عدم پاسخگویی و مشاهده)، به طور قابل توجهی تعدیل می شد. یافته ها نشان می دهد که استراتژی های مبتنی بر ذهن آگاهی و پذیرش می تواند تاثير حساسیت سیستم مهار رفتاری بر توسعه و حفظ روان پریشی در جمعیت غیر کلینیکی را خنثی سازد.

مقدمــه

تحقیق در مورد رابطه بین تنظیم احساسات (ER)، آسیب پذیری های خلقی (مثلا حساسیت سیستم مهار رفتاری BIS) و علائم روانپزشکی بر راهبردهای ER ناسازگار متمرکز شده است (پیکت، باردین و اورکات 2011). با این حال، ممکن است تاثیر استراتژی های ER انطباقی به همان اندازه مهم باشد. استراتژی های ER انطباقی مانند ذهن آگاهی و پذیرش می تواند تاثیر منفی مرتبط با علائم روانشناختی را از طریق تغییر واکنش فرد نسبت به واکنش احساسی شدیدتر مربوط به حساسیت BIS کاهش دهد. در مطالعه حاضر، ذهن آگاهی و پذیرش به عنوان تعدیل کننده بالقوه رابطه بین حساسیت BIS و اختلال روانی مورد بررسی قرار گرفت.

BIS و اختلال روانی

طبق نظریه اصلاح شده ی تقویت حساسیت (کور، 2008، گری و مکناتون 2000)، سه سیستم انگیزشی مرتبط، تفاوت های فردی در خلق و خو و پاسخ های احساسی را تحت تاثیر قرار می دهد؛ BIS، فعالیت سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) در جهت محرک پاداش را با فعال شدن سیستم Fight-Flight-Freeze در برابر تهدید محرک ها و مجازات تعدیل می کند. عدم انطباق بین BAS و FFFS، BIS را فعال کرده و موجب اضطراب و تحریک و احتمالا مهار پاسخ های رفتاری و کاهش ریسک شخصی می شود.

سطوح اضطراب و انگیختگی به میزان اختلاف بین سیستم ها یا حساسیت BIS بستگی دارد. افزایش حساسیت BIS ممکن است موجب اضطراب و تحریک بیشتر و افزایش رفتارهای اجتنابی شود. افزایش حساسیت BIS به علم آسیب شناسی روانی، بویژه اضطراب و اختلالات افسردگی از جمله اختلال اضطراب تعمیم یافته (ماک، تل و گرتز، 2012)، اختلال اضطراب اجتماعی (کیمبرل، نلسون-گر، علائم اختلال استرس پس از و میشل 2012) و علائم اختلال استرسی پس از سانحه ( پینتو مازا و همکاران، 2006) مربوط است.

حساسیت BIS شدید، ممکن است احساس اضطراب و ترس ناشی از افزایش انگیزه های اجتناب را زیاد، و ER ناسازگار را تحریک کند در حالی که ER انطباقی مانند ذهن آگاهی و پذیرش، ممکن است این تجربیات را کاهش دهند (گراتز و تول 2010).

ذهن آگاهی و پذیرش

ذهن آگاهی و پذیرش بر حفظ آگاهی فعالانه رویدادها و احساسات فعلی و عدم قضاوت و واکنش تمرکز دارد (باعر، اسمیت، هاپکینز، کریتمیر و تونی 2006). ممکن است مشارکت در رفتارهای ذهنی و پذیرشی، انعطاف پذیری روانشناختی را افزایش دهد (هایس، لوما، بوند، ماسودا و لیلیس، 2006). همراه با افزایش آگاهی و بینش، انعطاف پذیری روانشناختی بیشتر، افراد را قادر می سازد تا رفتارهای خود را در جهت افزایش کیفیت زندگی درازمدت هدایت کنند (هایس، ویلسون، گیفورد، فولت و استروسال،1996؛ هایس و همکاران 2006). بنابراین، ذهن آگاهی و پذیرش ممکن است واکنش احساسی مرتبط با حساسیت BIS را کاهش داده و تجربه احساسی مثبت را افزایش دهد.

تحقیقات، اثربخشی برنامه های درمانی مبتنی بر پذیرش و ذهن آگاهی (باعر، 2003؛ کابات زین، 1990؛ سگال، ویلیامز و تیسدال 2002؛ و هایس، استروسال و ویلسون 1999) در کاهش اختلالات روانی مربوط به BIS را مورد بررسی قرار داده است.

این برنامه ها شامل تمرینات ذهنی است (مانند تنفس و تمرینات فکری) که می تواند پذیرش احساسات و تجربیات ناخواسته را افزایش دهد و منجر به تغییرات رفتاری که باعث کاهش اضطراب می گردد شود (فورمن، هربرت، مویترا، یومنز و گلر، 2007). به ویژه، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) سطح اضطراب، افسردگی و استرس قبل و بعد از درمان را کاهش می دهد ( گلدین و گراس 2010؛ کابات زین و همکاران 1992؛ مرچند 2012) و حفظ طولانی مدت روند کاهش را تقویت می نماید (میلر، فلیچر و کابات زین 1995). کاهش اختلال روانی نتیجه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT؛ به عنوان مثال در مرچند 2012) و درمان تعهد و پذیرش (ACT؛ به عنوان مثال، فورمن و همکاران، 2012) می باشد. محققان معتقدند که فعاليت رفتاری، ذهن آگاهی را تقویت کرده و افزایش مهار رفتاری مرتبط با روانپزشکی را خنثی می سازد (ایوانس و همکاران 2008).

BIS، ذهن آگاهی و پذیرش

تحقیقات محدودی به بررسی ذهن آگاهی و پذیرش مربوط به حساسیت BIS و اختلال روانی پرداخته اند. اخیرا، ذهن آگاهی و رفاه با حساسیت BIS رابطه معکوس داشتند و ذهن آگاهی به طور مثبت با رفاه عمومی رابطه دارد (ساور، والاچ و کولس 2011). حساسیت BIS ارتباط بین ذهنیت و رفاه را متاثر می کند (ساور و همکاران 2011). علاوه بر این، حساسیت BIS پایین تر و ذهن آگاهی و رفاه بیشتر برای پزشکان مراقبه مشاهده شد – نه برای غیرپزشکان. تفسیر نتایج بر استفاده از ذهن آگاهی در کاهش حساسیت BIS متمرکز شده است؛ با این حال، این فرضیه مستقیما مورد بررسی قرار نگرفت. این تفسیر ممکن است مشکل ساز باشد زیرا حساسیت BIS می تواند یک ویژگی پایدار باشد که به طور حداقل تحت تاثیر محیط (تاکاهاشی و همکاران 2007) است. یک مدل در نقش تعدیل کنندگی نظم عاطفی ممکن است درک ما از رابطه بین حساسیت BIS و اختلال روانی را بهبود ببخشد. اگر حساسیت BIS پایدار باشد، استراتژی های ER می توانند نتایج عاطفی مرتبط را تعدیل کنند نه اینکه صرفا رابطه را توضیح دهند (بیجتبیر، بک، کلایس و وندریک 2009). با این وجود، تاثیر ذهن آگاهی و پذیرش حساسیت BIS و رابطه بین حساسیت BIS و نتایج روانشناختی مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه حساسیت BIS، ذهن آگاهی و پذیرش، و اختلال روانی است.

اهداف و فرضیه ها

پژوهش حاضر، تاثیر ذهن آگاهی و پذیرش بر رابطه بین حساسیت BIS و اختلال روانی را مورد بررسی قرار داده است. از آنجایی که حساسیت BIS با نتایج روانی منفی همراه است (به عنوان مثال، مک و همکاران 2012)، ابتدا فرض شد که حساسیت BIS با اختلال روانی رابطه مثبت دارد. همچنین مطابق با تحقیقات قبلی (مرچند 2012)، فرض شد که ذهن آگاهی و پذیرش به طور منفی با حساسیت BIS و اختلال روانی رابطه دارد. علاوه بر این، ماهیت پایدار حساسیت BIS (تاکاهاشی و همکاران، 2007) با این فرضیه که حساسیت BIS ارتباط بین ذهن آگاهی و رفاه را تعدیل می کند در تناقض می باشد. بنابراین فرض بر این بود که ذهن آگاهی و پذیرش، ارتباط بین حساسیت BIS و اختلال روانی را تنظیم می کند. چنین نتیجه گیری نشان می دهد که ذهن آگاهی و پذیرش، تأثیر منفی حساسیت BIS را در ارتباط با اختلال روانی خنثی می کند.

روش ها و ابزار

شركت كنندگان

داده ها از 467 دانشجو (3/77٪ زن) در یک دانشگاه بزرگ میدوآرستر که اعتبار تحقیقاتی را دریافت کرده بودند، جمع آوری شد. بیشتر شرکت کنندگان به عنوان سفیدپوست (6/78٪) و دیگران به عنوان سیاه / آفریقایی آمریکایی (11.2٪)، آسیایی (3.2٪)، و هندی های آمریکایی بومی آلاسکا، بومی هاوایی یا سایر جزیره نشین ها (0.6٪) و سایر (6.4٪) شناخته شدند. علاوه بر این، 2.9٪ قومیت خود را اسپانیایی یا لاتین معرفی کرده اند. در 20٪ موارد پاسخی ثبت نشده بود. برآورد حداکثر احتمال برای ارزیابی امتیازات فرعی از دست رفته (1.6٪ از کل داده ها جایگزین شد) مورد استفاده قرار گرفت.

روش

شرکت کنندگان از طریق دپارتمان روانشناسی به کار گرفته شدند. داده ها در جلساتی با حضور 18 شرکت کننده یا کمتر جمع آوری شد. پس از فرآیند اخذ رضایت نامه، شرکت کنندگان چند پرسشنامه را تکمیل کردند. پس از اتمام، شرکت کنندگان مورد بررسی قرار گرفتند و اعتبار تحقیقات دریافت کردند. تسلط به زبان انگلیسی و داشتن حداقل 18 سال از الزامات شرکت کنندگان بود.

سنجش

متغیرهای کمکی

جنسیت، سن و نژاد به عنوان کوواریات (متغیر کمکی) در تجزیه و تحلیل مورد ارزیابی قرار گرفتند. جنسیت به صورت مرد (0) و زن (1) کدگذاری شد. نژاد سفیدها نیز به صورت سفید (1) و غیر سفید (0) و نژاد سیاه پوست ها به صورت سیاه (1) و غیر سیاه (0) کد گذاری شدند.

مقیاس BIS / BAS

مقیاس های BIS/BAS (کارور و وایت 1994)، برای ارزیابی حساسیت BIS و BAS مورد استفاده قرار گرفتند. شرکت کنندگان به 20 سوال 4 گزینه ای (1 = برای من بسیار درست است، 4 = برای من بسیار غلط است) پاسخ دادند. نمره کل با جمع آوری سوال های حساسیت BIS محاسبه شد. مجموع امتیازات برای هر یک از مقیاس های فرعی BAS نیز محاسبه شده است (به عنوان مثال، پاسخگویی به پاداش، جستجوی سرگرمی، و محرک. مقیاس BIS / BAS دارای خواص روان سنجی مناسب هستند (کارور و وایت، 1994). سازگاری داخلی (یعنی، ضریب آلفا) برای مقیاس های BIS / BAS مناسب بوده و در جدول 1 ارائه شده است.

پرسشنامه پذیرش و عمل

پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران 2011)، یک معیار سنجش 7 گزینه ای انعطاف پذیری روانشناختی، برای ارزیابی پذیرش تجربه رویدادهای خصوصی منفی (به عنوان مثال، یادآوری ها، خاطرات) مورد استفاده قرار گرفت. شرکت کنندگان یکی از 7 مقیاس را انتخاب کردند (1 = هرگز درست نیست، 7 = همیشه درست است). پاسخ ها برای بدست آمدن نمره کل پذیرش جمع شد. پرسشنامه AAQ-II خواص روانشناسی کافی را در هفت گزینه نشان داد (3280 = n، بوند و همکاران، 2011). سازگاری داخلی (یعنی ضریب آلفا) برای AAQ-II عالی بود.

پرسشنامه ذهنی پنج عاملی

پرسشنامه ذهنی پنج عاملی با استفاده از پرسش نامه خود گزارش 39 عنصری به بررسی پنج عامل ذهنی (نظیر مشاهده، توصیف، عمل با آگاهی، عدم شناخت و عدم رعایت) پرداخته است. شرکت کنندگان در مقیاس لیکرت 5 امتیازی پاسخ دادند (1 = هرگز یا به ندرت درست است، 5 = اغلب یا همیشه درست است). FFMQ، که شامل مواردی از سایر اقدامات متفکرانه است، خواص روان سنجی مناسب را نشان می دهد. سازگاری داخلی (یعنی ضریب آلفا) برای هر یک از عوامل مناسب بوده و در جدول 1 ارائه شده است.

مقیاس های افسردگی، اضطراب و تنش

مقیاسهای افسردگی، اضطراب و استرس برای ارزیابی علائم افسردگی، اضطراب و استرس مورد استفاده قرار گرفته است که در مطالعه حاضر به منظور تعیین اختلال روانی استفاده می شود. شرکت کننده ها درجه ای (به عنوان مثال، فرکانس / شدت) را نشان دادند که در طی هفته گذشته 21 نشانه را با استفاده از مقیاس لیکرت 4 امتیازd تجربه کرده بودند (0 = برای من به طور کامل اعمال نشد، 3 = به من بسیار یا بیشتر اوقات اعمال شد) نمرات زیر مقیاس با جمع آوری پاسخ ها برای 7 مورد شامل هر زیر مقیاس محاسبه شد. DASS خصوصیات روانشناسی کافی را نشان می دهد، از جمله توانایی تشخیص بین سه حالت احساسی که توسط خرده مقیاس ها مشخص می شود. سازگاری داخلی (یعنی ضریب آلفا) برای هر زیرمجموعه کافی بود

نتایج

تجزیه و تحلیل مقدماتی

روابط بین کوواریانس ها و متغیرهای مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. جنسیت، سن و نژاد (٪ سیاه) به طور قابل توجهی با یک متغیر نتیجه یا یک تعدیل کننده ی احتمالی ارتباط داشتند و بنابراین در تجزیه و تحلیلهای بعدی قرار گرفتند.

زیر مقیاس های DASS و حساسیت BIS در ارتباط مثبت بوده و زیر مقیاس های DASS با پذیرش و چهار جنبه ی ذهنی (توصیف، عمل با آگاهی، عدم قضاوت و عدم پاسخگویی) در ارتباط منفی است. علاوه بر این، حساسیت BIS با پذیرش و چهار جنبه ی ذهنی مشابه نیز ار ارتباط منفی است. پذیرش به طور مثبت با چهار جنبه ذهنی(توصیف، عمل با آگاهی، عدم قضاوت و عدم رعایت) مرتبط است. به طور غیر منتظره، مشاهده با زیر مقیاس های اضطراب و استرس DASS و حساسیت BIS رابطه مثبت دترد. مشاهده با عدم قضاوت ارتباط منفی، اما با توصیف و غیر فعال بودن رابطه مثبت دارد.

تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی

تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی، فرضیه های ما را مورد ارزیابی قرار می دهد. در هر تحلیل، جنسیت (٪ زن)، نژاد (٪ سیاه) و سن وارد مرحله اول مدل شدند. سه زیر مقیاس BAS به مرحله دوم وارد شدند. حساسیت BIS به مرحله سوم وارد شد. چهره های پذیرش و ذهنی و شرایط تعامل به ترتیب به مرحله چهارم و پنجم وارد شدند. در تجزیه و تحلیل پیش بینی کننده افسردگی DASS، اثر اصلی حساسیت BIS در مرحله 3 وجود دارد. در مرحله چهارم، اثرات اصلی مهم برای پذیرش، توصیف، عمل با آگاهی و عدم پاسخگویی به دست آمد. در مرحله پنجم فقط BIS× تعامل پذیرش قابل توجه باقی مانده است. تجزیه و تحلیل ساده دامنه ها نشان داد که رابطه حساس مثبت بین حساسیت BIS و افسردگی DASS برای شرککنندگانی که پذیرش پایینی داردند، وجود دارد.

در تجزیه و تحلیل پیش بینی کننده ی اضطراب DASS، در مرحله دو، تاثیر اصلی پاسخگویی پاداش BAS وجود دارد. در مرحله سوم، یک اثر اصلی مهم از حساسیت BIS وجود دارد. در مرحله چهارم اثرات اصلی پذیرش، مشاهده، رفتار با آگاهی و عدم پاسخگویی وجود دارد. دو مرحله تعامل قابل توجهی در مرحله پنج وجود دارد: BIS× پذیرش و BIS× مشاهده. تجزیه و تحلیل آماری ساده نشان می دهد که بین حساسیت BIS و اضطراب DASS برای شرکت کنندگانی دارای مشاهده بالا و برای شرکت کنندگانی دارای پذیرش کم ارتباط مثبتی وجود دارد.

در تجزیه و تحلیل پیش بینی استرس DASS، یک اثر اصلی مهم از سن در مرحله 1 وجود دارد. در مرحله دوم تأثیر اصلی پاسخگویی پاداش BAS وجود دارد. در مرحله سوم، یک اثر اصلی مهم از حساسیت BIS وجود دارد. در مرحله چهارم، اثرات اصلی قابل توجهی از قبول شدن، توصیف، عمل با آگاهی، عدم قضاوت و عدم پاسخگویی وجود دارند. در مرحله نهایی BIS× تعامل غیر واکنشی پیش بینی کننده معنی دار وجود دارد. تجزیه و تحلیل های شیب های ساده نشان داد که ارتباط حساس و مثبتی بین حساسیت BIS و استرسDASS برای شرکت کنندگانی با عدم پاسخگویی کم وجود دارد.

بحث

در مطالعه حاضر ارتباط بین حساسیت BIS، انطباق ER و اختلال روانی بررسی شده است. یک مدل تعاملی مورد بررسی قرار گرفت زیرا انطباق ER ممکن است اثرات شبیه حساسیت BIS را بر پیامدهای روانشناختی مد نظر قرار دهد. پذیرش و ذهنیت در مورد تأثیر حساسیت BIS نسبت به افسردگی روانی تأکید شده است.

نتایج به طور جزئی از فرضیه های ما و تحقیقات قبلی حمایت می کندکه پیشنهاد می کنند که حساسیت BIS با شدت بیشتری نسبت با اختلال روانشناختی بیشتر مرتبط است. یافته ها همچنین نشان می دهند که حساسیت شدید BIS و افسردگی روانشناختی با پذیرش و چهار جنبه ی ذهنی (توصیف، عمل با آگاهی، عدم قضاوت و عدم واکنش) ارتباط منفی دارد و همچنین از تحقیقات قبلی حمایت می کند. علاوه بر این، پذیرش و برخی از جنبه های ذهنی ارتباط بین حساسیت BIS و اختلال روانی را تحت تاثیر قرار داده، پذیرش کم ارتباط بین حساسیت BIS افزایش یافته و علائم افسردگی را تحت تاثیر قرار داده، حساسیت BIS و علائم اضطراب و عدم پاسخگویی ارتباط بین حساسیت BIS و علائم استرس را تحت تاثیر قرار می دهد.

یافته ها نتایج غیر منتظره ای را در رابطه با مشاهده بروز دادند که با واکنش پذیری عاطفی و اضطراب روانی همراه است. یافته ها نشان می دهد که مشاهده ارتباط بین حساسیت BIS و علائم اضطراب را تحت تاثیر قرار می دهد؛ شرکت کنندگان گزارش دهنده حساسیت BIS افزایش یافته و علائم اضطراب بیشتری را در هنگام بالا بودن مشاهده گزارش کردند. با این حال، این ارتباط برای شرکت کنندگان گزارش کننده ی مشاهده ی پایین یافت نشد، که نشان دهنده مشکل ساز بودن مشاهده و حضور در احساسات، افکار و احساسات، هنگامی افزایش یافتن واکنش احساسی می باشد.

پذیرش ممکن است رابطه بین احساسات منفی و علائم افسردگی را حفظ کند. یافته ها حاکی از این است که پذیرش ممکن است در استفاده از ER های ناسازگار مرتبط با افسردگی، از جمله اندیشناکی، کاهش یابد. اندیشناکی، که با اجتناب تجربی مرتبط است (مفهومی مخالف پذیرش)، تمرکز بر احساسات منفی و اجتناب از حوادثی است که منجر به اختلال هیجانی شده است. شبیه سازی نیز مربوط به حساسیت BIS و کاهش پذیرش است. با توجه به مدل فعلی، حساسیت غیر قابل تنظیم BIS ممکن است نشانه های افسردگی را از طریق ارزیابی شدید احساسات منفی به عنوان تهدید کننده یا بیش از حد منفی نشان دهد. تحقیقات گذشته نشان می دهد که نگرانی از احساسات منفی بدون راهبردهای مقابله موثر، احساس افسردگی را افزایش می دهد. بر اساس یافته های فعلی، افزایش استفاده از استراتژی های مبتنی بر پذیرش ممکن است به عنوان یک جایگزین سالم ER برای اندیشناکی عمل کند. بر خلاف اندیشناکی، پذیرش ممکن است از طریق تصویب یک دیدگاه غیرواقعی، فاصله ای شناختی و عاطفی از احساسات منفی ایجاد کند، بنابراین مشاهدات بالقوه حساسیت BIS روی افسردگی را تحت تاثیر قرار می دهد.

پذیرش همچنین بر تاثیر حساسیت BIS بر علائم اضطراب تأثیر می گذارد. این یافته ها، کار نظری را پیشنهاد می کنند که نشان می دهد حساسیت بالقوه BIS ممکن است منجر به واکنش های شدید اضطرابی شود. علاوه بر این، تحقیقات پیشین نشان داده است که حساسیت BIS شدید همراه با عدم تمایل به تجربه احساسات منفی (یعنی عدم پذیرش) ممکن است به افزایش واکنش اضطراب کمک کند. عدم تمایل به تجربه افزایش پاسخگویی احساسی همراه با حساسیت BIS افزایش یافته می تواند به طور متناقض واکنش های احساسی را افزایش دهد، بنابراین زمینه ای برای تفسیر یافته های فعلی فراهم می کند.

به طور غیر منتظره، یافته ها نشان می دهد که مشاهده افزایش یافته ارتباط بین افزایش حساسیت BIS و علائم اضطراب را تقویت می کند. Baer et al (2006) نشان می دهد که مشاهده می تواند به عنوان یک تطبیقی ​​از طریق تجربه با شیوه های مبتنی بر ذهن آگاهی شناخته شود که ممکن است مساله اندازه گیری را برجسته نماید. گرچه کمبود مداخله ممکن است بر مشاهده پاسخ ها تاثیر بگذارد، اندازه گیری نشده و تعمیم ها را نمی توان انجام داد. Baer et al (2006) نیز پیشنهاد می کنند که سوالات مربوط به مشاهده، به دلیل تمرکز سنگین بر تاثیر محرک های خارجی بر تجربه داخلی، به طور موثری برای یادآوری اندازه گیری نمی کنند. تحقیقات آینده باید بررسی کند که آیا مشاهدات اندازه گیری نتایج مختلف جهانی را بین پزشکان و غیر متخصصان مراقبه ارائه می دهد.

علاوه بر این، اندازه گیری های ذهنی مبتنی بر مشاهدات ناخواسته بر روی ER منفی متمرکز می شود. در برخی مطالعات، بین مشاهدات و علائم اضطراب ارتباطی مثبت وجود دارد. همانگونه که مشاهده می کند توجه به احساسات داخلی بر محرک های خارجی تمرکز دارد، نمرات بالاتر ممکن است رفتارهای ناسازگار را نشان دهند. تحقیقات قبلی نشان می دهد که رفتارهای هیپروفیلیانت با علائم اضطراب رابطه مثبت دارد. با توجه به فرضیه اجتناب از هوشیاری، هیپروفیلیانت اغلب به اجتناب از محرک ها / شرایط تهدید درک شده، جلوگیری از عادت و حفظ اضطراب منجر می شود. از دیدگاه مشاهده گر هیپروگلیانس، نتایج تحقیق قبلی نشان دهنده مدولاسیون ER در بین حساسیت BIS و علائم اضطراب است. مطالعات آینده باید به بررسی نقش احتمالی نظارت در مکانیزم های مشکل ساز مانند هیپنوتیزم در تمرین کنندگان غیر مدیتیشن ادامه دهند.

در نهایت، یافته ها نشان می دهد که توجه به ممیزی تاثیر بر حساسیت BIS بر استرس را تأمین می کند. تحقیقات قبلی نشان می دهد که منفی بودن حساسیت BIS و عدم پاسخگویی. در پژوهش قبلی، عدم پاسخگویی موجب کاهش رابطه بین سطوح استرس و بهبود کلی روان شناختی شد و اهمیت توجه به آن در رابطه بین حساسیت BIS و پیامدهای روانی منفی را نشان داد. استراتژی های انعطاف پذیر ER مانند غیر فعال بودن ممکن است فرد را به واکنش احساسی شدید و کاهش احساس استرس وادارد. این به هدف MBSR مربوط می شود تا توجه بیشتری به وضعیت و کاهش واکنش های عاطفی عادی داشته باشد.

محدودیت ها

مطالعه فعلی بدون محدودیت نیست. همبستگی، طراحی مقطعی، نتیجه گیری های علی را انکار می کند. مطالعات آینده باید طرحهای آزمایشی را که شامل تمرینات مبتنی بر ذهن و / یا پذیرش برای بررسی علیت است، اجرا کنند. این مطالعه یک مطالعه کالج، غیر بالینی و عمدتا سفید را مورد بررسی قرار داد. پژوهش های آینده باید به منظور بررسی تفسیر و تعمیم یافته یافته ها، فرضیه های فعلی را در نمونه های متفاوتی، بالینی و مدون مورد بررسی قرار دهند. علاوه بر این، مدل های میانجی رقابتی باید برای بررسی جهت گیری روابط مورد بررسی قرار گیرد. علیرغم محدودیت ها، یافته های فعلی بینش های پیچیده بین ذهن آ پذیرش و اختلال روانی را ارائه می دهند

نتیجه گیری ها

اگر چه مطالعات قبلی ارتباط بین حساسیت، توجه و پذیرش BIS، و اختلال روانی را مورد بررسی قرار داده است، مطالعه حاضر نخستین بار است که نشان می دهد که توجه و پذیرش، ارتباط بین حساسیت BIS با شدت و نشانه های پریشانی روانی را کاهش می دهد. مدل فعلی، عمل مبتنی بر پذیرش و تمرکز را برای افراد مبتلا به حساسیت BIS افزایش می دهد تا احتمال ایجاد یا حفظ فشار روانی را کاهش دهد. یافته های جاری نشان می دهد که تاثیر حساسیت پذیری و غیر واکنشی BIS بر اختلال روانی و حمایت از اثربخشی روش هایی نظیر ACT و MBCT در نگهداری طولانی مدت آسیب شناسی مرتبط با BIS می باشد.

ملاقات با خویشتن

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *