اختلال شخصیت وسواسی جبری

اختلال شخصیت وسواسی جبری (OCPD) بیماری مزمنی است که در آن فرد بیش‌از‌حد بر جزئیات، نظم و قواعد تمرکز می‌کند و نیاز دارد به پیامدی بی‌عیب و نقص دست یابد که اغلب در زندگی روزمره او تداخل ایجاد می‌کند. افراد مبتلابه این اختلال شخصیت ممکن است لجباز باشند و اصرار داشته باشند که همه‌چیز طبق خواسته آن‌ها پیش برود. اشتیاق برای نظم، کمال، بهره‌وری و کنترل ممکن است جلوی توانایی آنها برای به پایان رساندن تکالیف، همکاری با دیگران و انجام فعالیت‌های اجتماعی و سرگرمی‌ها به‌عنوان تفریح صرف را بگیرد. افراد مبتلابه OCPD علاوه بر اینکه می‌خواهند دیگران از قواعد خاصی پیروی یا استانداردهای بالایی را برآورده کنند، ممکن است به‌شدت خودانتقادگر باشند.
بر اساس DSM-5، OCPD یکی از شایع‌ترین اختلالات شخصیتی است؛ دامنه شیوع آن از 1/2 تا 9/7 درصد برآورد می‌شود. اختلال شخصیت وسواسی جبری مانند اختلال شخصیت اجتنابی و اختلال شخصیت وابسته، جزء اختلالات شخصیتی «خوشه C» دسته‌بندی می‌شود. اضطراب و ترس از ویژگی‌های مشترک این سه اختلال هستند.

علائم
بر اساس DSM-5، افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی جبری بیش‌از‌حد درگیر نظم، کمال‌طلبی و کنترل هستند، که این الگو از اوایل بزرگ‌سالی آغاز می‌شود و چهار یا تعداد بیشتری از موارد زیر را در برمی‌گیرد:
درگیری ذهنی درباره نظم و جزئیات که موجب می‌شود فرد هدف اصلی فعالیت را از دست بدهد
کمال‌طلبی که مانع از به پایان رساندن تکالیف می‌شود
وقف کردن افراطی خود برای کار و بهره‌وری طوری که با نیازهای اقتصادی توجیه نمی‌شود
پیروی افراطی از وجدان و انعطاف‌ناپذیری در مورد اخلاق یا ارزش‌ها (که با فرهنگ یا مذهب فرد قابل توجیه نیست)
ناتوانی در دور انداختن اشیای خراب یا بی‌ارزش، حتی وقتی فاقد ارزش معنوی هستند
بی‌میلی به محول کردن تکالیف به دیگران یا کار کردن با آنها مگر آنکه کارها طبق شیوه او انجام شوند
بی‌میلی به خرج کردن پول برای خود یا دیگران و اعتقاد به اینکه پول باید برای مواقع ضروری پس‌انداز شود

انعطاف‌ناپذیری و لجاجت
افراد مبتلابه OCPD در کار و زندگی اجتماعی خود با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شوند که با این علائم در ارتباط هستند. برای مثال، ممکن است شروع یا اتمام تکلیفی را به تعویق بیندازند، به این دلیل که نمی‌توانند «بهترین» راه یا راه «درست» انجام آن را انتخاب کنند. از دست دادن کنترل در موقعیت‌های ویژه موجب ناکامی آنها می‌شود. افراد مبتلابه OCPD اغلب در بیان احساس محبت مشکل دارند و ممکن است با ابراز احساسات دیگران راحت نباشند. به‌علاوه ممکن است این افراد متوجه نباشند که اصرار آنها برای کامل بودن چه تأثیر منفی بر دیگران می‌گذارد.
اختلال شخصیت وسواسی جبری می‌تواند با سایر اختلال‌های شخصیتی نیز خصوصیات مشترکی داشته باشد، اما تفاوت‌های مهمی در کار هستند. برای مثال، درحالی‌که افراد دارای شخصیت خودشیفته توانایی‌های دیگران را تحقیر می‌کنند، بعید است این افراد مانند افراد مبتلابه OCPD دچار خودانتقادگری باشند. به همین صورت، ممکن است افراد مبتلابه سایر اختلال‌های شخصیتی تمایلی به انعطاف‌پذیری در برابر دیگران نداشته باشند، اما فاقد خودمحدودسازی‌های مالی مرتبط با OCPD باشند.

اختلال وسواسی جبری با اختلال شخصیت وسواسی جبری چه تفاوتی دارد؟
درحالی‌که برخی از علائم OCPD و علائم اختلال وسواسی جبری (OCD) هم‌پوشانی دارند و در بعضی افراد با هم روی می‌دهند اما دو اختلال متمایز هستند. این اختلال‌ها در خصوصیاتی مانند درگیری ذهنی شدید درخصوص جزئیات و قواعد در بعضی از زمینه‌های زندگی فرد مشترک هستند اما تفاوت‌های مهمی دارند. افراد مبتلابه OCPD افکار ناخواسته‌ای ندارند که، مانند افراد مبتلابه OCD، آنها را به خلق روتین‌ها یا آداب‌ورسوم مجبور کنند. در مقابل، افراد مبتلابه OCPD افکار و رفتار خود را منطقی و هدفمند می‌دانند. علائم آنها در طول زمان پایدارند، درحالی‌که علائم OCD اغلب در طول زمان و در واکنش به شرایط اضطراب‌زا تغییر می‌کنند.

آیا اختلال شخصیت وسواسی جبری و احتکار با هم در ارتباط هستند؟
اگرچه OCPD ممکن است با رفتار احتکارگونه همراه باشد، DSM-5 توصیه می‌کند که تشخیص اختلال احتکار برای موارد شدیداً مخرب یا خطرناک احتکار در نظر گرفته شود.

آیا نوع شخصیت اقتدارگرا به شخصیت وسواسی جبری شبیه است؟
شخصیت اقتدارگرا و OCPD از صفات مشترکی نظیر انعطاف‌ناپذیری، تفکر عینی، نظم، نیاز به روتین و پیروی از قواعد برخوردارند. شخصیت‌های اقتدارگرا اغلب به لحاظ هیجانی بی‌اعتنا، خودخواه و متخاصم هستند.

آیا بین کمال‌طلبی و اختلال شخصیت وسواسی جبری پیوندی وجود دارد؟
کمال‌طلبی بیماری روانی نیست بلکه صرفاً صفتی شخصیتی است. فرد کمال‌گرا استانداردهای بالایی دارد و هدف‌گرا است. باوجوداین، این صفت می‌تواند افراطی شود و در بیماری‌های روانی‌ای مانند اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت وسواسی جبری نمایان گردد.

علل
پژوهش‌ها نشان می‌دهند که ژنتیک تا حد زیادی باعث ریسک ابتلا به OCPD می‌شود. به‌علاوه، بر اساس DSM-5، ظاهراً این اختلال در مردان تقریباً دو برابر بیشتر از زنان تشخیص داده می‌شود.
درحالی‌که ژنتیک عامل مهمی است، بعضی نظریه‌ها فرض را بر این می‌گذارند که سبک فرزندپروری نیز می‌تواند فرد آسیب‌پذیر را به‌سوی طیف OCPD هدایت کند، به‌ویژه اگر والد به‌شدت کنترل‌گر یا حمایتگر باشد. در این سناریو، اختلال شخصیت به‌عنوان مکانیسم مقابله‌ای برای اجتناب از تنبیه ایجاد می‌شود. ازآنجاکه رفتارهای OCPD-مانند در کودکان بسیار کوچک نیز مشاهده شده است، به‌سختی می‌توان تأثیر تعامل فرزندپروری و ژنتیک در ایجاد این اختلال را ارزیابی کرد.

درمان
بعضی از اشکال‌ روان‌درمانی می‌توانند در درمان اختلال شخصیت وسواسی جبری مفید باشند. شواهد حاکی از آن است که درمان شناختی و درمان شناختی رفتاری (شکل‌های مرتبطی از درمان که به افکار و رفتارهای بی‌فایده می‌پردازند) می‌توانند شدت علائم را کاهش دهند. استفاده از داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین (SSRI) نیز در قالب درمان‌های بالقوه OCPD بررسی شده‌اند.
افراد مبتلابه OCPD ممکن است این اختلال را روشی برای زندگی بدانند و به چشم مشکل به آن نگاه نکنند، مسئله‌‌ای که در مورد همه اختلال‌های شخصیتی صادق است. بسیاری از افراد مبتلابه OCPD به دنبال درمان نیستند زیرا از رفتارهایی که مشخصه این اختلال هستند آشفته نمی‌شوند و حتی در بعضی موارد آنها را سودمند می‌دانند. افراد مبتلابه OCPD احتمالاً زمانی درصدد درمان برمی‌آیند که توسط یکی از اعضای خانواده ارجاع داده شوند، به اختلال وسواسی جبری مبتلا باشند و یا به خاطر ناتوانی در زندگی بر اساس قواعد و استانداردهای خود دچار اضطراب باشند.

ملاقات با خوشتن

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *